عشق و استفراغ

 برای آقای شاعرانه ها

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

«سلام دوست من !…خوبید ؟!… من هم متن تاثیرگذارتون رو خوندم و به امید شادی روح ایشون فاتجه ای خواندم … عرض شود که در باب کامنت شما برای من :…راستش من اصلا قصد بحث در این زمینه رو ندارم چون نه اینجا جاش هست و نه اینکه موقعیت فعلی اندیشگی شما رو با حرف می شه تغییر داد!… اگر بگویم که درک می کنم حرفهای شما را فکر می کنید دارم از موضع بالاتر حرف می زنم و اگر بخواهم بگویم که ریشه حرفهایتان بر منطق نامناسبی تکیه دارد باعث می شود که اصلا باقی حرفهایم را نشنوید !!…اگر بگویم این طرز تلقی راه به ناکجا می برد و انسان را از انسان بودن تهی می کند ، وارد بحثی می شویم که چون مربوط به فداست هرگز به نتیجه نخواهد رسید که این بحث بیشتر جدل است تا بحق مبتنی بر منطق !!

 

…علت هم مشخص است که چرا گروهی در این زمینه در وادی عنادند و گروهی در وادی تردید و گروهی یقین !!…والبته شکی نیست که بسیاری از این یقینها از صد تا شک بدتر است !!…ولی بی شک عشق را با درک و تصور و اندیشگی ما کاری نیست! …او محیط هست و ما محاط !! … او کار خودش را می کند و ما متاثر می شویم !! …پس بحث بی فایده است … باید به امید فردا نشست و تجربه هایی که می آید …شاید وقتی آن روز رسید دیدید که نه تنها استفراغ که حتی بسیاری چیزهای دیگر در دهان شیرین تر از عسل است !! … و سرگیجه شادی هم گاهی باعث میشود که آدم بالابیاورد این هم قهقهه را !!… راستی شما که عشق را خورده اید و قی کرده اید به من بگویید که عشق چیست ؟! … ادعای شما را هیچ بنی بشری تا به حال نکرده است !…گفتم که مظروف باید در ظرف بگنجد و این ماییم که محاط عشقیم و مظروف زلالناکی عشق !! …بحر در کوزه نمی گنجد رفیق ! …گفتم که بحث ندارم …لااقل تا زمانی که جدل تبدیل به بحث نشود !! …شاد باشی و برقرار»

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

۱) این نه یک بحث است نه یک جدل!

 

۲) من آنچه عشق می نامیدش را خیلی پیش تر از آنکه نفس کشیدن را بر عهده بگیرم بر دوش کشیده ام(حافظ). مدعی عشق نیستم و نه عاشقم و نه معشوق … برای من همواره داستان عشق داستان پیل مولاناست و تاریکی و دستان نابینا … نه آنچه شما از این پیل درک کرده اید به کار من می آید و نه آنچه من … .

 

۳) ادعای مرا هر بنی بشری می تواند مدعی شود! با نظر شما مبنی بر محیط بودن عشق ابدا” موافق نیستم. زیرا خداوند را قادر تر از آن می دانم که برای احسن المخلوقاتش توانایی احاطه بر عشق را نبخشیده باشد. در برداشت من از خلقت؛ انسان را چنان عظمت و گنجایشی مقرّر فرموده اند که میانش و میان خداوندگارش تنها خودش حایل است و بس(تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز). پس این عشق که چیزی ماسوای حق است _

منظور از حق خداوندگار است _ نمی تواند بر انسان محیط باشد. من انسان را بر هر آنچه جز “خدا” محیط می دانم حتی بر عشق. مگر آنکه عشق و حق را یکی بدانیم که گمان نمی کنم کسی مدعی این شده باشد.

 

۴) من البته عشق را خورده ام! عشق نه آنقدر بزرگ بود که توی دستم جا نگیرد و نه آنقدر کوچک که گمم شود، عشق را به مانند سیبی ترد به دندان کشیدم .

 

۵) کلمات همواره حامل احساسی مشترک برای همگان نمی باشند. اگر چه برخی کلمات در تمامی فرهنگ ها و ملیّت ها دارای قداست خاصّی می باشند مانند خدا و عشق و لیکن “استفراغ” کلمه ای است که معنا و احساس دلنشینی برای من دارد. اگر عشق مرا به یاد استفراغ می اندازد مبتنی بر این معنی نیست که برایم چیزی چندش آور است. “استفراغ” عملی مبتنی بر صرف انرژی فراوان در اندامهای گوارشی و تنفسی است و در نهایت با خنکی دلپذیری، سبکی و آرامشی به تن آدمی می بخشد که گمان نکنم هیچ یک از حالات بشری حامل چنین حسی باشند . هیچ دردی ندارد … خالی می کند … سبک می کند … و البته شما که پزشک می باشید بهتر از من می دانید که در برخی موارد تشویق بیمار به استفراغ مؤثر هم می باشد! می بینید که چقدر زیباست؟؟؟

۶) وقتی می نویسم: ” من عشق را قی کرده ام! می دانید کجا؟؟؟ توی دهان معشوق …” شما با پیش داوری در موردش قضاوت می کنید. زیرا قی کردن عشق در دهان معشوق چیزی نیست جز “انتقال حس حبّ و تعلّق خاطر به محبوب” . این استعاره ای است از “انتقال روح خدا در کالبد انسان از راه دهان” . و البته عمل “بوسیدن” که معمولا” برای ابراز مهر بین انسانها اعم از زن و مرد و کودک و پیر، عامی یا دکتر! متداول است.

 

۷) تجربه عشق! آیا همین اشاره شما به “تجربه کردن عشق” دلالت بر محاط بودن آن ندارد؟؟؟ مگر نه اینکه تنها چیزی قابل تجربه است که انسان بر آن احاطه داشته باشد؟! پس چگونه می شود این ضدیّت را جمع بست؟؟؟ اگر عشق محیط بر من است و من “ناگزیر!!!” محاط آن چگونه می توانم تجربه اش کنم که حالا شیرین است یا نه؟؟؟ …

 

۸) باز هم بنویسم؟؟؟ …

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.