پرده دَر!

پرده اول:
_ باهات موافقم!!! چون باید باهات موافق باشم، چون اگه نه پس باید مخالفت کنم و اگه مخالفت کنم یعنی دیگه نمی تونم بگم باهات دوستم و اونوقت ممکنه تو دیگه دوست من نشی و من چه خاکی به سرم بریزم اونوقت؟؟؟

 

پرده دوم:
_ باید فکر کنم که آیا باهات موافقم یا نه … شاید تو راست بگی اما من که نمی تونم همین الآن بگم تو درست می گی در این صورت اون ممکنه فکر کنه من باهاش مخالفم و اونوقت ممکنه دیگه نخواد دوست من باشه … اونوقت من چه خاکی به سرم بریزم؟؟؟

 

پرده سوم:
_ أفَلا تذکّرون … تدبّرون … تعقلون؟؟؟

 

پرده چهارم:
_ مهم نیست که من باهاتون موافقم یا مخالف! شما بیکارین که در مورد بدیهیات!!! بحث و جدل راه می اندازین!!! پدر و مادرهامون گفتن ماست سفیده پس سفیده و من هم خدایی رو می پرستم که احیانا” اونا قبولش کردن چون لابد بابا ها و ماماناشون قبولش داشتند! …

 

پرده پنجم:
_ اصلا” اینا حرفه که آدم باید فکر کنه! ببین همین نیوتن اکبیری اگه اینقد نمی رفت تو کت سیبه که چرا راست افتاده توی سرش و نرفته بالا حالا ما مجبور نبودیم این همه فرمول حفظ کنیم! مگه اون همه سال که همین طور سیب و سنگ و کوفت افتاده بود راست تو سر مردم یه جایی به یه جای کسی برخورده بود؟؟؟ …

 

پرده ششم:(به سبک سپنتا)
_ آی فرشته جون اون دفتر دستک منو بیار ببینم چرا من این یکی یادم نبوده بنویسمش؟؟؟ شما ها هم جز مفت خوری کاری بلت نیستین این بالا! خب … بذا ببینم چی باس بنویسم؟ … چی بود؟؟؟
_ هوالعشق سرورم!
_ آها! … با مزه هم هست … خوشمان آمد فرشته جان … اینو بخشنامه کن از این ساعت به بعد یه دور تسبیح رو بگن هوالعشق … نه … دو دور … نه … اصلا” بگو بهشون دلمون خواسته از این به بعد بشیم عشقی … عشقیته!!!

(عکس از وبلاگ آقای ضیایی)

 

پرده هفتم:
_ کشک … زرشک … عشک!!!

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

آدم که درسی مثل آمار داره که هر چی سلول خاکستری داره و نداره تکونده تا شاید بفهمه چی به چیه و هنوز نفهمیده و دلش بخواد یه کم از زیرش در بره و تصمیم بگیره برای صبحانه اش تخم مرغ آب پز کنه و بعد یادش بره و بوی سوختگی بپیچه توی همه اتاقها و به دو بره آشپزخونه و پوست سوخته تخم ها رو بگیره زیر آب سرد …
_ سوسن! چی سوخته مادر؟؟؟
_ هیچی مامان! خواستم واسه امروز تخم مرغ تنوری بخوریم!!!

 

حالا هی تو بگو من دانشجوی نمونه م! من همه چیم نمونه است!!! لازانیا و پیتزا و ماکارونی عالی درست می کنم اما تو تنوری کردن همه چی رو دست ندارم!


 *من موندم این لعنتی چطور اینقدر زیاده نویسی می کنه!!!

* این هم براتون حرف داره! …

style=

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.