پرچم سرخ هموارگی

«این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست؟؟؟ ….

چقدر امروز دلم نوشتن برای تو می خواهد … خیلی خسته ام … مدتی هست که دستم به نوشتن نمی رود … به اینجا نوشتن … برای کسانی که افسوس هرگز خواننده خوبی نبوده اند … و شاید من آنقدر بد نوشته ام که … اما برای تو امروز دلم بدچنانی هوای نوشتن کرده است … گوشه ای از عظمت تو را … هرآنچه را که من طی این همه سال بودنم _ و نه ماندنم ـ از تو و حماسه ات آموختم …


داستان نیمروز عاشورا داستان تازه ای نیست … فلسفه ای ناب است از حماسه ای؛ روشنایی برابر تاریکی … عظمت برابر حقارت … از همان آغاز تا همان انتهای هنوز منتهی نشده اش … پرچم سرخ هموارگی اش …»

ــــــــــــــــــــــــــــ

*چقدر دیر رسیده‌ام به نینوای تو حسین! …

** سوسن حالش خوب نیست … سوسن حالش اصلاً خوب نیست … سوسن  بالا می آورد؛ سوسن خون بالا می آورد؛ سوسن کلمه بالا می آورد … سوسن دلش می خواهد … برود … برای همیشه …شاید … بخوابد …‌

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.