مادر حالش خوب نیست … من حالم خوب نیست … زندگی بدک نیست … این «نیست»ها دیوانه کننده است!
دکتر مرجانی میگوید شما با این بیماریتان، مشمول درجهی ۴ میباشید و میتوانید بازنشسته بشوید … میگویم ای دکتر جان! میگویم کارم سنگین و پر استرس است میگویند تمارض مینمایید که!
دکتر ایرانپور عصبانی بود، میگوید «خریت که حد ندارد!» میگویم دکتر جان فکر کنم این دکتر حیدرزاده و دکتر کاشفی مهر از فامیلهای آقای کردان عزیز باشند! چون میپرسند مگر بیماریتان روی «پاهاتان» تأثیر گذاشته میباشد؟!! و دکتر ایرانپور عصبانی میباشد! دکتر جاویدی عصبانی میباشد، دکتر توتونچی عصبانی میباشد، دکتر رسولی عصبانی میباشد و من در حین عصبانیت گریان نیز میباشم.
این روزها بیشتر از وقتی که گفتند ام.اس داری، گریه کردهام …