موتیفات آذرانه!

۱. برخی مواقع، برخی بازخواست‌ها و برنامه‌های اجباری واقعاً به نفع آدم است. مثل امتحان عمومی بازآموزی «روابط سالم زن و مرد در خانواده»  مهمترین و بیشترین حسنی که این کتاب برای من داشت، مرور تمام وقایع و گفتگوها و زیر‌آبی و روآبی رفتن‌ها و پُر رویی‌ها و در ظاهر صادق بودن و در باطن خائن بودن و … مرد شماره‌ی یک من و در مقابل سوء ظن‌ها و بازخوردها و واکنش‌ها و استرس‌های من بود. ناراحتی در میان نبود فقط با توجه به چنین تجربه‌ی سرشاری، یادگیری مباحث خیانت و خشم و ظن و قهر و الی آخر کتاب برایم مثل آب خوردن شده بود! خلاصه‌ی کلام اینکه، زندگی کردیم با کتاب!

۲. خانم هاکوپیان را خیلی دوست می‌دارم!

۳. بعد از ظهر چهارشنبه، تسبیح خُلف وعده کرد و برای امداد به من تشریف نیاورد! من ماندم و یک کوه دماوند کار و برنامه. اول‌ش خیلی عصبی بودم. نمی‌توانستم تصمیم بگیرم از کجا شروع کنم. تا جایی‌که زدم و دو تا کیک را خراب کردم! یعنی می‌خواستم کیک چند رنگ بپزم . یکی از همکاران پیشنهاد کرد که مایه‌ی کیک‌ها را به جای قالب معمولی داخل ظرف پیرکس بریزم و در فر قرار بدهم. من هم از خدا خواسته ــ چون فقط یک قالب کیک دارم ــ مایه‌ها را آماده کردم و در ظروف پیرکس ریختم و همزمان گذاشتم توی فر. کیک‌ها خوب پُف کردند و کیک کاکائویی که کنجد سفید رویش پاشیده بودم خیلی مامان شده بود! ولی چشم‌تان روز بد نبیند! وقتی از قالب جدا کردم و شروع کردم به بریدن طولی‌ کیک‌ها، متوجه شدم که کیک‌ها مغزپُخت نشده‌اند! خلاصه! با سماجت، کیک‌های رنگی را روی هم گذاشتم و گردو و کنجد و موز له‌شده را لای‌شان گذاشتم و بعد وقتی دنبال چیزی می‌گشتم دستم خورد به تخته‌ی آشپزی و کیک محترم تالاپی افتاد و پخش زمین شد! نکته‌ی عجیب و مرموز قضیه این بود که ابداً عصبانی نمی‌شدم و با حوصله جمع‌ کردم. بعد رفتم توی اتاق و دراز کشیدم و در حالیکه زل زده بودم به تلویزیون، فکر کردم که باید از کجا شروع کنم؟ مادر خانومی هم مدام در مورد فیلمی که پخش می‌شد ــ و فکر می‌کرد من هم تماشایش می‌کنم ــ سوال می‌کرد و من می‌گفتم متوجه نشدم مامان! من که تماشا نمی‌کنم!! بعد دوباره زل می‌زدم به مونیتور! ذهنم را سر و سامان دادم. بلند شدم رفتم و کیک دیگری را در همان قالب همیشگی پختم. در این فاصله آشپزخانه را مرتب کردم. برنامه‌ریزی کردم که فردا صبح تا ساعت ۳ چقدر زمان دارم. تصمیم گرفتم صبح زود از کجا شروع کنم. فردایش، یعنی روز مهمانی، ساعت دو بعد از ظهر تر گل و مر گل، مرتب و آماده بودم تا مهمان‌های عزیزم یکی یکی سر برسند. وقتی تسبیح از سر کار رسید باورش نمی‌شد هیچ کاری برای او نمانده است. سوپ و رولت هم آماده بود!

۴. مهمانی عالی بود! بچه‌ها حسابی سورپرایز شده بودند جمیعاً !

۵. جمعه ولی خستگی نمایان شد! چند بار موقع مرتب کردن خانه و جمع و جور کردن ریخت و پاشون‌های شب قبل، سکندری خوردم و یکبار هم توی آشپزخانه، داشتم با صورت می‌خوردم به لبه‌ی سینک که خودم را عقب کشیدم و افتادم روی در سطل زباله‌ی فلزی و همین فلزی بودنش مرا حفظ کرد که زمین نخورم. دستم زخمی شد ولی به روی خودم نیاوردم و حتی مادر هم متوجه نشد! خلاصه خانه را مثل دسته گل تحویل والده‌ی گرامی دادیم!

۶. هی خواستم «بیماری‌های نوپدید و بازپدید» را بخوانم که نشد. مگر می‌شود رها کوچکولو مهمان ِ ما باشد و از طرفی بقیه‌ی دخترعموها و پسرعمویش هم مشرف بشوند و عمه خانوم بنشیند کسب علم کند؟ حداقل به خاطر عروسک‌های بینوایم هم که شده، سنگر را خالی نمی‌نمایم ابداً!

نخواندم! امروز هم ۵۰ – ۵۰ امتحان دادم و رفت پی‌ی کارش!!

۷. خوب! همه‌اش که این نبود که! فیلم دیدم کلی! آدم که یک خواهرزاده‌ی گل داشته باشد که وقتی می‌گوید مهدی جان فیلم کوری را می‌خواهم نود تا فیلم دیگر هم کنارش بزند و تقدیم‌اش کند، اینطوری می‌شود دیگر!

فیلم کمدی My life in ruins ، فیلم جنگی Anonyma ، و فیلم علمی تخیلی The Thaw و ۲۰۱۲ Supernova، و انیمیشن‌های Up و  Mary & Max را هم دیدم و دومی را خیلی خیلی زیاد دوست داشتم. (ممنونم دوست خوبم (+) از معرفی این انیمیشن)

مادر خانومی خیلی از Up خوشش آمده و تا الآن چهار بار تماشایش کرده است! 

۸. می‌بینید؟ همه چیز خوب بود. تا وقتی‌که صبح شنیدم فرزانه‌ی عزیز (+)پدر مهربانش را از دست داد. روحش شاد و یادش گرامی.

وقتی چهارشنبه صبح، گوشه‌ای ایستاده بودی و با مهر نگاهم می‌کردی که حواسم نبود و بعد دستهایم را گرفتی و گفتی چقدر از خواندن این (+) حالت دگرگون شده بود و نتوانسته بودی تا دقایقی چند چیزی برایم بنویسی … که … چه می‌گویم؟

پدر … خوب است فرزانه … خیلی خوب است.

 ۹. سلام پیر ِ مرد اخموی متبسم سال‌های کودکی‌ام … خوبی؟ (+) من خوب نیستم امشب.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.