« وَ واعدنا موسی ثَلَثینَ لَیله ً وَ أتْمَمنها بعَشْر ٍ فتَمّ میقاتُ ربّــهِ أربعینَ لیله ً وَ قال موسی لأخیــه هَرونَ اخْلُنی فی قومی و أصلـِح و لا تتّبعْ سبیلَ المفسدینَ …»
در تئوری گردش نخبگان پارتو آمده است:
ــ تعلق به طبقه نخبگان لزوماً ارثی نیست.
ــ فرزندان تمام خصوصیات ممتاز والدین خود را ندارند.
ــ پیوسته نوعی جابجایی نخبگان قدیمی توسط نخبگان جدید صورت میگیرد که از قشرهای پست جامعه هستند.
ــ در حالتی که این گردش بدون وقفه نخبگان تحقق مییابد باعث نوعی تعادل در سیستم اجتماعی میگردد و در موقعیتی که این جریان، تحرک فزایندهای در افکار به وجود میآورد، همزمان باعث دگرگونی اجتماعی میگردد، زیرا گردش نخبگان به دنبال خود گردش، جریان ایدهها را نیز موجب میشود.
ــ پارتو از جامعه تصویری در ذهن داشت که میتوان آن را «نخبه پرور غیراریستوکراتیک» نامید و بنابراین در مفهومی که او از گردش نخبگان ارائه میکرد، قدرت ارثی نخبگان را مورد تردید قرار میداد. از طرف دیگر، پارتو عقیده داشت که قدرت و حاکمیت (اقتدار) فقط به اشخاصی که هم از لحاظ کیفی و هم از لحاظ عینی برتر هستند، تعلق میگیرد و گردش نخبگان به نظر وی در عین حال هم واقعیتی عینی و هم شرطی است که به وسیله آن یک جامعه به طور طبیعی به موجودیت خود ادامه داده و پیشرفت مینماید.
هارون بن عمران، برادر بزرگتر موسی (ع)، مردی دلاور و سخنور بود. بدان سان که موسی، در نخستین مکالمه، از پروردگارش درخواست میکند او را در امر رسالت همراه کند. ما از هارون چیزی نمیشنویم تا زمانی که بنی اسرائیل از رود نیل عبور میکنند و به سمت دنیایی گستردهتر حرکت میکند. اوج حضور هارون زمانی است که موسی طبق وعدهای که با خداوند دارد، برای مدتی سی روزه، مردماش را به هارون میسپارد. سپس این سی روز، چهل روز میشود و در خلال این ده روز غیبت غیرموجه موسی، مردی بنام «سامری» فرصت پیدا میکند تا نمادی از جهالت و شرک را از طلا ــ نشانهای از یکی از رئوس سهگانهی زر و زور و تزویر ــ بسازد. هارون با تمام دلاوری و سخنوری که مددکار نبوت موسی بود، نتوانست قوم از از تزویر سامری باز دارد. مردم به سمت سامری و گوسالهاش شتافته و هارون از بیم ِ امانت از مبارزه پرهیز میکند و کنار میکشد تا موسی با الواح فرا میرسد.
هارون با توجه به تعاریف جامعهشناختی از نخبگان نیست. از خاندان نخبگان است و لذا از تمام خصوصیات یک نخبهی کاریزماتیک (در اینجا موسی بن عمران) برخوردار نیست و از آنجایی که گردش نخبگان موروثی نیست، او نمیتواند جایگاه رهبری را اشغال نماید و صاحب اقتدار حاکمیت هم نمیتوانست باشد چون برتری وحیانیی موسی و اعجاز او را نداشت. ولیکن سوال اینجاست که آیا رفتار هارون یک رفتار سیاسی است؟
سوال دوم در اینجاست که اگر تعریف پارتو از گردش نخبگان را بپذیریم، بنابراین، آیا ادعای امامت حضرت علی (ع) و فرزندانش به عنوان وارثین [نسبی] حضرت محمد (ص) مورد تردید واقع میشود؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* تا جایی که میدانیم، وقتی میشود شاهد چنین تصاویری (+) بود که پلیس دستش خالی باشد، وگرنه میشود این تصاویر را یافت! (+)
** باز باران با ترانه …