هـ میگوید باید یک اتوبوس بگیریم برویم لـنگرود. میگویم آره خوب. اینطورها که پیداست، بابای تو که برای زانو دردش میخواهد برود. مادرت هم برای کمردردش، این همه راه را که میروید، مشکلش را در میان بگذارد باهاش خوب. تو و الف هم که سرجهیزیهشونید دیگه! من هم میآیم برای پاهایم، من هم که بروم، عمراً مامان خـ بماند تنها توی خانه. کمرش هم درد میکند از آن سالی که تصادف کرد تا حالا، برود پیشش بد نمیشود. مامان مـنصور[ه]ت برای پاهایش خوب است برود. مامان مـنصور[ه]ت که برود حکماً خاله سـ هم میرود. بابابزرگت هم که جانش بسته است به جان مامان مـنصور[ه]ت. بعد شماها بروید که نمیشود خاله مـ نرود که! گیرم جاییاش هم درد نمیکند شُکر خدا. خاله مـ هم که تنها نیست. شوهرش هست و بچههاش. بعد تازه زن عمو الف هم هست که! او هم که تنها نمیآید. شوهرش هست. گیریم کسی از بچههاش نیستند که دنبالش راه بیافتند. بعد او هم برود، مامان مـنصور[ه]ت هم برود و خانم نرود؟ میرود که. هـ میزند زیر خنده. مـ و الف هم، دانسته یا ندانسته. هـ میگوید خاله کـ هم هست. او هم بیاید دخترخاله الف هم میآید، شوهرش هم. پسرش ر هم. میگویم تازه عمه صـ هم هست که انگشت کوچیکهاش درد میکند وقتی زیاد کار میکند. دخترعمه مـ هم هست. مچ دستش درد میکند خیلی وقت است. آنها بروند، شوهر عمه و دخترعمه سـ هم حکماً بیایند. هـ چشمهایش گرد میشود: عمه گـ هم که زانوهایش آرتروز دارد. همصدا میگوییم: او هم بیاید پسرعمه یـ هم میآید و [همهگی] میزنیم زیر خنده …
هـ بوسیده است مرا که میگوید وا! چرا داریم خداحافظی میکنیم؟ فردا صبح که توی فرودگاه میبینمت که! طول میکشد خاطرم بیاید قرار شد یک هواپیما بگیریم کلّهم برویم لـنگرود. لـنگرود فرودگاه دارد؟
پ.ن: میگویم این دکتره کی هست؟ اسمش چیه؟ میگوید دکتر نیست. برادرش توی آمریکا دکتره، به این نسخه میگه، این هم میده به مریضاش. میگویم یک همکاری داشتیم داشت ازدواج میکرد، پرسیدیم پسره چیکارهست؟ گفت برادرش دکتره!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* از کتاب ۱۱ دقیقه پائولو کوئیلو (+)
** فرداش که سربازی تمام نشده، مرد شدیم! (+)
*** نانسی عجرم گوش میدهیم مژده خانوم!