دیشب داشتم عکسهایم را مرتب میکردم: تکراریها را پاک میکردم، به درد نخورها را حذف میکردم و مشترکات را در پوشههای خاص با اسامی مختلف قرار میدادم. البته صد سالِ سیاه هم میگذشت ما با تمام ادعای دختر تبریزی بودنمان، عمراً اقدام میکردیم به این عملِ مبارک. آقامون لطف کردند درایوها را مرتب کردند، لذا گوشهای از کار را گذاشتند به عهدهی خودمان، که البته عکسها بیشترشان خصوصی بودند و زشت بود ایشان ببینند خوب!!
داشتم میگفتم. تا دلاتان بخواهد عکسهای تکراری پاک کردیم و تا دلاتان بخواهد با دیدنِ برخی عکسها نیشمان باز شد و برخی نیز اخم و غصه ریخت به دلمان. در این بین، برخیشان هم بود که از سایتهای مختلف کِش رفته بودیم! برخی از عکسها، همان موقع کَف زدنشان هم روی روحِ لطیف ما تأثیر گذارده بودند، دیگر حال و هوای دیشبیمان بماند. لذا آمدیم اینجا بنویسیم که بیایید یک بازی راه بیاندازیم و تأثیرگذارترین عکسهایی که در سالِ ۸۹ دیدهایم را عنوان کنیم. هوم؟
عکسها میتوانند موضوعاتِ دلخواهِ شما را داشته باشند. تأثیرگذاری میتواند ایجاد شعف، شادی، خنده، تأثر، تأسف و … باشد. مهم این است که وقتی عکس را برای اولینبار دیدهاید، چیزی در شما «تکان» خورده باشد. میتواند تاریخِ عکس مربوط به سالها پیش باشد. مهم این است که شما «امسال» آنرا دیده باشید.
پس هر کس دوست دارد، بیاید وسط!
برای دیدنِ عکسهای تأثیرگذار سالِ۸۹ اینجانب، برویم ادامهی مطلب.
جنگ، همیشه تأثیر مخرب دارد. هرطوری که فکرش را بتوان کرد، روی فکر و روح و روان و جسم و زندگیمان. آنقدر که هنوز هم صدای آژیر قرمز و سفید کلِ مخیلهمان را طوری به هم میریزد که نمیشود در قالبِ کلمات، بیانش کرد.
این عکسها، تأثیر جنگ و خشونت را بر روانِ کودکان نشان میدهد:
برخی عکسها هم ترور بُعد معنوی و ملکوتیی آدمی را بر عهده دارند، مثل این عکس که تا مدتها ذهنِ مرا درگیر کرده بود:
یا زیرکی و ابتکار یک آماتور در شکارِ به هنگامِ رویدادهای طنز اجتماعی:
عکسهای نوستالی مثلِ این که آدمی را میبرد به سالهای گچ وو تختهپاککنهای خیس و تختههای کثیف و میزهای فرسوده و کلاسهای فرتوت از شیطنتهای ما:
و عکسهای هنری که ذاتِ فرهیختهی اشرفِ مخلوقات را به تصویر میکشند:
آخ آخ، یادتان نرود به گربهها و گنجشکها غذا بدهید!
آدم یادِ قصابیها و جگرکیها و کله پزیهای ایران میافتد که گربهها چاقالو این شکلی مینشینند چشم انتظار …
محبت و خشم، عواطفی فطری هستند، حیوانی، غریزی:
همین دیگر …