نمیدانم
چطور بگویم. منظورم تصمیمی است که گرفتهام. مدتی است که تصمیم گرفتهام زمانم را
مدیریت کنم. کار سادهای نیست، ولی میدانم خیلیها توانستهاند و خوب، اگر هم
قدرت و تواناییام در حد آن خیلیها نباشد، آنقدر نیرو دارم که در حدِ خودم
بتوانم انجامش بدهم.
برای
این کار، نیازمند یک سری تغییراتِ عمده و عمیق روی عاداتم هستم. عاداتی که بی هیچ
بازدهِ مطلوبی میزان زیادی از وقتم را میدزدند. «میدزدند». واقعاً این کار را
میکنند. چند روز پیش، داشتم به سالهای رفته فکر میکردم. دیدم منصفانه نیست که
راکد ماندن برخی از فعالیتهایم را مطلقاً به گردنِ بیماریام بیاندازم و بگویم
چون بیمار شدم، نشد فلان کار را ادامه بدهم و از سرگرمیهای جدیدی که خیلی مؤثرتر
و بیرحمتر [حتی] از ام.اس بودهاند چشم پوشی کنم. سرگرمیهایی که خیلی سریع
تبدیل شدند به عادت و به مرور معتادم کردند. بعد به دوستانی فکر کردم که به هر
طریق ممکنی از این سرگرمی لذیذ دوری کردند و در مقابل، موفقیتهای دیگری کسب
کردند. در دنیای واقعی، گامهای بهتری برداشتند. و بعد فکر میکنم، اگر این لعنتی
وارد زندگیام نمیشد، یا اجازه نمیدادم اینطور به من هجوم آورد، بیشک من هم میتوانستم
سرگرمیها و عاداتِ بهتری را جایگزینش کنم. به سمتِ اتفاقاتِ مثبتتری هدایت میشدم
و امروز اینطور افسوس نمیخوردم.
البته،
آدم ناموفقی هم نیستم. فقط حس میکنم، دیگر کافیست اینطور از دست دادنِ زمان و
بیهودهکاری. دلم میخواهد کارهایی انجام بدهم که بازده بهتری داشته باشند و
واقعاً انجام دادنشان، احساس رضایتِ بیشتری در من ایجاد کند. حتی اگر بافتنِ یک
رومیزی باشد یا تعمیر لباسهایم.
دیشب،
اکانتِ فیسبوکم را دیاکتیو کردم. گودر را مطلقاً پیگیری نخواهم کرد. امروز هم
دوست دارم بنویسم میخواهم به طور مطلق، این وبلاگ را هم ببندم، ولی به قولِ امیر
نباید اینطور بنویسم چون ممکن است پشیمان شوم و برگشتن خیلی ضایع خواهد بود.
بنابراین، در خصوص وبلاگم تصمیم دیگری میخواهم بگیرم. تصمیمی که البته هنوز قطعی
نشده است، میخواهم حداقل چند روزی بیشتر بهش فکر کنم. حداقل، یکهو و ناغافل
نروم. با اکثر خوانندههای وبلاگم تماس تلفنی دارم و بنابراین، خلائی به آن صورت
شاید پیش نیاید. به هر حال دوستیهای ارجمندی با این فضای مجازی ایجاد شده است که
واقعاً برایم ارزشمند هستند.
به
هر حال، تصمیمام خیلی جدی شده است. مدیریتِ زمان منظورم است. آنقدر کار انجام
نداده دارم که برای مدتی طولانی به شدت مرا سرگرم خواهند کرد. کارهای واقعی و
مؤثر. سعی خواهم کرد هر چند وقت یکبار [شاید منظم و در دورههای زمانی مشخص] وبلاگ
را به روز کنم. در این خصوص هنوز تصمیم جدی نگرفتهام و ممکن است تا چند وقتی
همچنان، هر روز به روزش کنم. ولی این حالت، بدونِ اطلاع قبلی، ممکن است کُندتر شود
و فاصلهها طولانیتر.
همین دیگر.