از نسیم بیداری!

نوجوان
بودم، دوازده سیزده ساله که شریعتی گفته بود:« از دو تا ت بدم می آید، یکی تاریخ،
دیگری تقی زاده» چیزهای دیگری هم گفته بود و من هی به خودم تلقین می‌کردم از تاریخ
بدم بیاید که خوب نمی‌آمد. این تاریخ لعنتی یک‌جورهایی شیرین است و سکرآور. اصلاً
مگر همین آقای شریعتی خودشان کم تاریخ خوانده بودند؟ عین آن «پدر مادر ما
متهمیم»اش سر به سر ما بچه‌ مدرسه‌ای‌ها گذاشته بود. بعد از آن سال‌ها هر چه
خواندم تاریخ بود، تاریخ داشت. تاریخ نگارش، تاریخ تولد مؤلف، تاریخ چاپِ چندم!
اصلاً مملو بودند از اشاراتِ تاریخی، از جیمز جویسِ محبوبم گرفته تا ویلیام فاکنر
و کنرادِ نازنینم. از جلال آل‌احمد و صادق چوبک تا همین آقای نادر ابراهیمی! اصلاً
مگر می‌شود بدون تاریخ زندگی کرد معلمِ شهیدِ من؟

تقی‌زاده‌اش
بماند!

***

«من
بارها شنیده‌ام که گفته‌اند قاجارها خائن بوده‌اند، چون قرارداد گلستان و ترکمن‌چای
را با روسیه امضا کرده‌اند، اما به نظر من این دو قرارداد نشان دهنده‌ی خیانتِ
قاجارها نیست. زیرا در آن زمان قاجارها چاره‌ی دیگری نداشتند، روس‌ها تا تبریز و
زنجان پیش آمده بودند.»

صادق
زیباکلام*/از تاریخ نمی‌توان عبرت گرفت/ماهنامه نسیم بیداری/شماره۲۰،شهریور۱۳۹۰/ص.
۵۳


«مشروطه
زود اتفاق افتاد، اما به یک معنا دیرتر از این هم نمی‌توانست اتفاق بیفتد. حضور
غرب و وضعیت نظام قاجار که امکان ادامه نداشت، باعثِ رخداد مشروطه شد، اما دولت
روی کار آمده پس از مشروطه نیز نسبت به شعارهای مشروطه‌خواهان دچار تأخر و عقب‌ماندگی
است.»

حاتم
قادری/تکرار تحولات؛ نفی انباشت تجربه‌ی تاریخی نیست/ماهنامه نسیم بیداری/همان/ص.
۵۷

«تجربه
را فرد یا جامعه هنگامی دارد که بتواند مواجه شدن‌هایش با رخدادهایی را که روزگاری
«حال» بوده‌اند و اکنون «گذشته‌»اند بر هم بیفزاید، اما وقتی فرد یا جامعه‌ای
اکنون زده است، یعنی همواره در حال است، در نتیجه گذشته ندارد و در نتیجه تجربه
پایداری از گذشته ندارد تا آن را با تجربه جدیدش پیوند بزند.»

محمدرضا
بهشتی/نوع رویکرد ما به تاریخ نشانه بحران هویت است/ماهنامه نسیم بیداری/همان/ص.
۶۳

«حافظه‌ی
تاریخی باید نسل کنونی را از الگوهای رفتاری که در موقعیت‌های حساس، به ویژه در
جریان جنبش‌های اجتماعی، موجبات فرصت‌سوزی و شکست یا بروز وقفه را فراهم می‌کند؛
از جمله نزاع و خشونت‌ها و تندروی‌هایی که در هر یک از جنبش‌های رهایی‌بخش در میان
گروه‌های آزادی‌خواه رخ داده، باخبر کند.»

حبیب‌الله
پیمان/تاریخ تکرار نمی شود، رفتارهای ما تکرار می‌شود/ماهنامه نسیم بیداری/همان/ص.
۶۷

«مسأله
بعدی این بود که او را کجا به خاک بسپاریم؟ مسلم بود که به هیچ وجه جنازه را به
ایران نیاوریم، چون دست ما در ایران بسته بود و رژیم هم به دنبال بهره‌برداری خودش
بود. یک گزینه، حرم حضرت امیر(ع) در نجف بود. تماسی با آقای دعایی گرفتیم. ایشان
اطلاع دادند که مقاماتِ بعثی نمی‌گذارند. بنی‌صدر تلفن کرد و گفت من به آقای سید
موسی اصفهانی می‌گویم با بعثی‌ها صحبت کند
، ولی ما دیگر منتظر نشدیم. گفتیم گزینه
بعدی سوریه است. من با آقای صدر تماس گرفتم و ایشان گفت شما هیچ نگرانی نداشته
باشید، من ترتیب کار را خواهم داد. تضمین آقای صدر خیلی ارزش داشت …»

روایتِ
صادق طباطبایی از درگذشتِ دکتر شریعتی/ماهنامه نسیم بیداری/همان/ص. ۹۸


________________________________________

* یک تکه‌ای هم بود در مورد شعارهای انتخاباتی از صادق زیباکلام که خیلی عالی بود ولی ترسیدیم رونوشت بنماییم! «گورخولو باش سلامت قالار»!


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.