در
مورد نقد، یک تجربهای که دارم این بوده است که مثلاً در مورد فیلم و تئاتر، اصلاً
درست نیست که قبل از تماشای فیلم، نقدش را بخوانم، هر چند در مورد کتاب این موضوع
تقریباً برعکس است، چنانکه در مورد خشم و هیاهو، خواندنِ نقدهایی در خواندنِ آن و
فهمش، خیلی کمک کننده بود. برای همین تا حد امکان، سعی میکنم نقد فیلم نخوانم ولی
این موضوع، به این مضمون نیست که برخی مطالب که نوعی «معرفی» و «اظهار نظر» هستند
را نادیده بگیرم چون خیلی کمککننده هستند.
این
در مورد سه فیلمی که اخیراً تماشا کردهام صدق میکند. تا حدودی اظهارنظرها و
معرفیها را مدنظر داشتم. فیلمهای [انیمیشن]تنتن،
دوشنبهی آفتابی و شرایط.
امروز خیلی دوست داشتم در مورد انیمیشن فوقالعاده جذاب تنتن بنویسم ولی دیشب که
شرایط را دیدم، و قبلاً این مطلب را در موردش خوانده بودم، با فاجعهای روبرو شدم
که لازم دیدم این مطلب را بنویسم.
در
مورد اینکه تمام فیلمهایی که در مورد ایران در خارج از کشور ساخته شدهاند بار
سیاسیشان وزنهی سنگینتری دارد، لازم نیست بحث کنم. فیلمهایی مانند سنگسار
ثریا، دخترم مهتاب
و … البته فیلمهایی از این دست که به صورت زیرزمینی در داخل کشور ساخته میشوند
که بار سیاسی دارند هم کم نیستند، مانند کسی
از گربههای ایرانی خبر ندارد و یا تهران
من، حراج و نیوهمانگ.
اینها البته فیلمهایی هستند که من دیدهام و البته بیش از این هم هستند. و حتی
هستند فیلمهایی که مجوز رسمی دارند و بار سیاسی هم دارند و حتی در همین جشنواره
فیلم فجر جایزه اول هم میگیرند، بگذریم.
با
تماشای همان صحنههای اولیه فیلم، آنچه به ذهن تماشاچی متبادر میشود این است که
کارگردانِ این فیلم، هرگز ایران را ندیده است. این به این معنی نیست که این آدم
خارجی است یا عمراً پا بر خاک وطن نگذاشته است که اینطور که برمیآید رفت و آمد هم
داشته است، دیدنِ مدنظر من، لمس واقعیتهاست نه شنیدن وهمیات. حضور و غیاب سر صف،
نشستن مدیر چادر بر سر کنج حیاط درست زیر دوربین مداربسته و نماهایی که از اوقاتِ
نماز از مساجد نمایش داده میشود و یا دوربینهای مداربستهای که نه ماشینها که
مردم توی پیادهروها را میپایند از این قسم هستند.
ایراداتی
که به نظر من خیلی اساسی هستند:
۱.حضور
و غیاب سر صف
۲.دوربین
مداربسته در حیاط مدرسه و مسجد
۳.دوربین
مدار بسته در معابر پیادهرو
۴.صفهای
پراکندهی نمازگزاران در مسجد: در ایران اگر اهل مسجد رفتن باشید، میدانید [و اگر
نیستید بدانید] که مردم هر قدر قلیل، به شدت علاقمند به حفظ و ایجاد صف هستند. این
نوع نماز خواندن هیچ همخوانی با مساجد ایران ندارد.
۵.حضور
گدا در مسجد!
۶.عدم
توضیح و توجیه نمازخوان شدن مهران (برادر آتیه) که معتاد هم بوده و در خانوادهای
لامذهب هم زندگی میکند.
۷.
نوع نماز خواندنِ مهران، هیچ سنخیتی با نماز خواندن یک شیعه (مذهب غالب ایرانی)
ندارد و حالتی سنی مذهب دارد.
۸.
این خانم محترم یک چیزی در سینمای اسلامستیز هالیوود دیده است ولی نمیداند چطور
از آن بهره بگیرد و آن نمایش صحنههای آغاز رابطهی خاص میان آتیه و شیرین و صحنههای
شنای این دو در آبهای عمومی ساحلی شمال به وقت پخش
اذان است!
۹.
در ایران، به هیچوجه به مردان هم اجازه لخت شدن در سواحلِ عمومی داده نمیشود چه
برسد به اینکه در ساحل، خانوادهای را نشان بدهی که زن با چادر چاقچور کنار مردانِ
لخت دور سفره نشسته باشند! البته تا دلتان بخواهد بار سیاسی دارد همین صحنه که
چندین بار در پسزمینه دیده میشود.
۱۰.من
تجربه نکردهام، ولی مطمئن هستم با تمام تبلیغاتِ گستردهای که از سال ۸۸ در جریان
است، در مراکز پلیس، تفتیش بدنی زنان توسط مأموران مرد انجام نمیشود. ماشالله
آنچه به وفور یافت میشود مأمور زن! با مسئلهی احتمالاً تجاوز کاری ندارم ولی
تفتیش بدنی آن هم توسط مأمور مرد، چرا!
۱۱.در
تمامی صحنههای مربوط به مسجد، مرکز پلیس و بسیج و غیره، تنها عکس امام خمینی (ره)
دیده میشود به جز جایی که تصویر احمدینژاد هم در پسزمینه مشهود است و خبری از
عکس رهبر نیست!
۱۲.مهرانِ
حزبالهی، در تمام اتاقهای منزل پدری دوربین مداربسته آن هم به چه گندگی نصب کرده
است! و جالبتر اینکه رئیسش را به مجلس عیش و نوش هم دعوت کرده است و زنش را جلوی
چشم او مینوازد!
و
خیلی ریزهکاریهای دیگر که مثلاً در فیلم سنگسار ثریا، حتی، به مراتب بیشتر و
دقیقتر رعایت شده بود. حالا از فیلمبرداری نسبتاً خوب فیلم که بگذریم دوست دارم
به کسانی که سرمایهگذاری میکنند تا فرهنگِ اسلامی یک کشور را بکوبند، بگویم با
این مدل سرکوب و تحقیر بیشتر مردم را به ریش خودتان میخندانید تا واقعاً تنفری
ایجاد کنید! البته ما بسیار خوشحالیم که دشمنان اسلام همواره افرادی نادان و احمق
و متکبر هستند!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* از دخترم مهتاب تا زندانی تهران (+)
بعدنوشت: یک صحنهی طنز هم داشت و آن سوت زدن پلیس (بسیج) موقع حمله به پارتی شبانه و مختلط بود! یعنی مُردم از خنده! بیشعوری تا این حد واقعاً؟!
active commenting