به آقامون میگویم هیچ احساس کسی را ندارم که سی و چهار سال زندگی کرده باشد. سی و چهار سال شوخی نیست. اینکه بنشینی و فکر کنی توی این همه سال چه گلی به جمال دنیا کاشتهای؟ هیچ. باید «هیچ» تا شمع میچیدیم روی کیک دو نفرهامان.
هیچ.
به آقامون میگویم هیچ احساس کسی را ندارم که سی و چهار سال زندگی کرده باشد. سی و چهار سال شوخی نیست. اینکه بنشینی و فکر کنی توی این همه سال چه گلی به جمال دنیا کاشتهای؟ هیچ. باید «هیچ» تا شمع میچیدیم روی کیک دو نفرهامان.
هیچ.