مادر
من زنِ بیسوادِ آدابدانی است. آنچه من اکنون هستم چیزی است که مادر در من پی ریخته
است. یکی از مهمترین آداب مادرم احترام عجیبی بود/هست که برای «نان» قایل بود/هست.
وقتی این نوشتهی لوا زند (+) را میخواندم یادِ مادرم افتادم که نان را شریف میداند.
مادرم تکههای نان را میبوسد و بر بلندی مینهد. از کودکی اینها را خوب به خاطر
دارم. و این را که هرگز به ما اجازه نمیداد ظرف غذا را روی نان قرار دهیم. در
سفره، فقط غذا بود که اجازه داشت روی نان قرار بگیرد. مادرم میگفت نان بعد از
قرآن، دومین برکت خداست. نان به همان اندازهی قرآن احترام داشت. اگر وعدهای
داشتیم که نان مصرف نمیشد مادرم میگفت تکهای از نان ببُرید و بخورید تا نان قهر
نکند. مادرم حتی آن سالهای کودکی من که خوردهنانها را جمع میکرد هم روش خاصی
داشت. خوردههای نان را جلوی آفتاب پهن میکرد تا خشک شود. بعد میریخت داخل گونی
تا نان کپک نزند.
شاید
به نظر شما که حالا دارید این را میخوانید توهمات یک زنِ بیسواد باشد ولی مادر
من زمانِ اشغال ایران توسط متفقین را خوب به خاطر دارد ـ در داستان بلند قیزتامام
[قهرمان خان] اشارات زیادی کردهام به خاطرات مادر ـ آن مشقت توصیف ناپذیر اشغال و
قحطی و نان که کیمیای جان شده بود و مادر به خاطر دارد که چطور کروشنه را آسیاب
کرده و نان میپختند که تلخ بوده است و تهوعآور. برای همین هم بود و هست که زنان
سالهای قحطی نان را میبوسند و جای بلندی میگذارندش تا پای بر آن کوبیده نشود که
مبادا نان قهر کند.
قرار
بود از آداب خاصی از مادر بنویسم که پست لوا مرا پرت کرد. میخواستم از دعاهای بعد
از نماز پدر و مادرم بنویسم. دعاهایی که دوستشان دارم. عادتِ دلپذیر مادر به دعا
کردنِ چهل مؤمن. و اشارت زیبایی که می/کرد/کند به «بی وارث» و «بد وارث». بعد آخر
از همه می/گفت/گوید: «آللاه قبول أله قبول أولومموشلارین أیچینده*» و پدر که خدا را اینطور خطاب میکرد:
«ای درینهن أتین آراسیندان سوت یارادان آللاه**»! برای همین هم بود که به ریش آخوند کاروان خندیدم وقتی گفت چون مادرم بلد نیست خوب کلماتِ عربی را ادا کند «باید» شما نماز اعمال حج ایشان را بخوانی تا قبول کند خدا. من ایستادم کناری و مادر به زیباترین شکل ممکن نمازهایش را خواند. با همان زبانی که نمیتواند خوب ادایشان کند ولی هفتاد سال است خدایش به همین گویشِ او عادت کرده است. در خلوت شیرین مادرم و خدا.
و چه
میدانی چه زبانی است زبان ترکی!
__________________________________________________
*خدایا قبول کن در میان قبول شدهگان
**ای خدایی که از میان پوست و گوشت، شیر را آفریدی.