تبری

«… یک‌وقت‌هایی
هست در زندگی که باید دور و برت شلوغ باشد. مهم نیست منافق است یا مؤمن [یک وقت‌هایی
ولی حتی مجبوری مؤمن معتکف را با ضرب شمشیر از مسجد بیرون کنی]. یک وقتی هم می‌رسد
که حتی میان برگزیدگان، باید شب را بهانه کنی. چراغ را خاموش کنی. بترسانی‌شان.
بگذاری برخی بروند. بروند و دیگر برنگردند.»

دیشب، شب را بهانه کردم، چراغ‌ها را خاموش کردم. ترساندم، گفتم بروید!

 

نصایح‌الفصیحه ـ جلد پنجاه و سوم ـ فصل یازدهم ـ ص. ۳۶۵

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

* حسین جونم این نصیحت از خودم است. گفتم مثل تو ارجاع بدهم کمی دور هم در این تلخاتلخی بخندیم!


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.