مخمل بافیات!

البته احسان نراقی مرحوم کجا و نویسنده‌ی این سایت [ملکوت] کجا، ولی
این متن را که می‌خواندم یاد مناظره‌ی نراقی و خوئی افتادم در کتاب «آزادی، حق و
عدالت»
*:



«… اما مگر دوستانی که
چنین خود را مدافع صلح قلمداد می‌کنند، کوشش برای پایان دادن به جنگی میان ایران و
اسراییل دارند؟ مگر میان ایران و اسراییل جنگی در جریان است یا هرگز بوده است؟ جنگ
لفظی و رتوریک سیاسی میان بسیاری از کشورها در جریان بوده است. ایران هرگز به اسراییل
حمله‌ی نظامی نکرده است. به هیچ کشوری هم از آغاز جمهوری اسلامی حمله‌ی نظامی
نکرده است. اما اسراییل از بدو تشکیل‌اش تا دل‌تان بخواهد به کشورهای منطقه حمله‌ی
نظامی کرده است و ده‌ها قانون بین‌المللی را نقض کرده است. فروکاستن رابطه‌ی ایران
و اسراییل به لفاظی‌های تحریک‌آمیز امثال احمدی‌نژاد و برجسته کردن آن و مستمسک
ساختن از این تنش‌آفرینی‌ها برای رسمیت بخشیدن به جنایت‌های اسراییل، سرنا را از
سر گشاد زدن است. دفاع از حقوق انسانی بهاییان هم مترادف با سرپوش نهادن، مسکوت
گذاشتن یا عبور از کنار جنایات‌های اسراییل نیست و نباید باشد (مگر رابطه‌ی
ارگانیک میان حفظ حقوق انسانی بهاییان و سکوت در برابر جنایت‌های اسراییل هست؟).
اما، و این اما بسیار مهم است، اسراییل همواره نقش مهمی در به بن‌بست کشاندن روابط
سیاسی ایران با جهان داشته است (بله؛ سیاست‌مداران ایرانی هم خودشان دست‌کمی
نداشته‌اند). میان ایران و اسراییل جنگی نیست ولی اسراییل به تمام معنا درگیر جنگی
غیرکلاسیک با ایران است. اما واقعاً اگر مسأله این دوستان منافع ملی ایران است،
چرا در بیانیه‌شان نگران رابطه‌ی اعراب و اسراییل‌اند؟ (این‌جاست که دم خروس پیدا
می‌شود). شما که منافع ملی ایران برای‌تان اولویت دارد و اپوزیسیون اسراییل
نیستید، به شما چه ارتباطی دارد غم رابطه‌ی اعراب و اسراییل را بخورید؟ دقت می‌فرمایید؟
وقتی منتقدان سیاست‌های اسراییل زبان به اعتراض می‌گشایند باید آن‌ها را با بزرگ
کردن اولویت منافع ملی ایران خاموش کرد ولی اگر ساکتان در برابر سیاست‌های اسراییل
به زبان نرم و مماشات با اسراییل سخن بگویند،‌ می‌شود منافعی جز منافع ملی ایران
را هم در نظر داشت! جل الخالق! حرف این دوستان این است که اگر میان ایران و
اسراییل صلحی برقرار شود (مگر الآن جنگی در میان است؟)، به سود اعراب هم خواهد
بود! خوب باید پرسید که اعراب باید منتظر صلح ایران و اسراییل باشند تا حقوق‌شان
تأمین شود؟ مگر قبل از جمهوری اسلامی حقوق فلسطینیان رعایت می‌شد؟ تنها سنگ راه
رفع تبعیض در فلسطین و بازگردان سرزمین‌های اشغالی سیاست‌های جمهوری اسلامی است و
بس؟


اعتراض در برابر نقض حقوق فلسطینیان، دل‌ سوزاندن و ترحم
برای اعراب یا فلسطینی‌ها نیست. این اعتراض، اعتراض به خدشه‌دار شدن عزت انسان
است. فلسطینی در انسانیت کم‌تر ایرانی نیست. در این میانه،‌ مسلمان و یهودی و عرب
و ایرانی فرقی ندارند. سخن گفتن از حقوق ایرانی یا یهودی، یا بهایی، منافاتی به
دفاع از حقوق فلسطینی عرب یا غیر عرب ندارد. رنج فلسطین، رنج انسان است. نزاع عرب
و اسراییل یا جنگ «اسلام» و غرب نیست. استثناپذیر کردن قواعد جهان‌شمول اخلاقی
یعنی آغاز سقوط. هیچ صلحی در هیچ جای جهان با استثناپذیر کردن اخلاق پایدار نخواهد
ماند. چنین صلحی و چنین گفت‌وگویی از ابتدا خشت بر آب زدن است (دقت بفرمایید که
دوستان ما وقتی به ایران می‌رسند قواعد اخلاقی‌شان استثناپذیر نیست و جهان‌شمول می‌شود).
» (+)

  

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

* بندهایی از این مناظره را سال ۸۵ در وبلاگم آورده بودم که
خواندنی است. این (+) و این (+)

** می‌گوید:«خوش به حال اونهائی که سیستم ایمنی شون نقصی مثل حافظه قوی نداره.» (+)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.