انقیاد فکری در اسلام، زمانی آغاز شد که غرب از جنگهای جهانی فارغ شده بودند و برای جبرانِ اندوه و عذاب وجدانشان از ستمی که بر یهود روا داشته بودند، متوجه فلسطین شدند. برای گرفتنِ فلسطین، مانع بزرگ و غیرقابل نفوذی به نام امپراطوری عثمانی ـ حکومتی دینی ـ قرار داشت. دینی که حکومت بر آن بنا شده بود، اجازه نمیداد ممالک اسلامی مستعمره شوند. دم به تلهی آنها نمیداد. نشستند دور هم گفتند چه کنیم؟
امپراطوری را تضعیف کنیم. چگونه؟ بر بنیان فکری مسلمانان نفوذ کنیم.
چون اسلام ابتدا دارد بر ساختمان فردی و سرانجام ساختمان اجتماعی. رفته رفته امپراطوری را با افکندن چنگال تفرقه از هم پاشیدند و زمانی که کسی حواسش نبود یهودیها را ریختند در فلسطین. برای تثبیت قدوم قوم برگزیده، همچنان باید حواس مسلمانان را پرت کرد. ریش عربستان را طوری و ایران را طوری. ایران آسانتر بود. شیعی بودند و برانگیختن
احساساتشان آسان. اینها [فلسطینیها] سنی هستند. پیروان کسانی که بر اهل بیت جفا کردند. ببینید خدا دارد چطوری قصاصشان میکند. حقشان است. تازه میخواهند تا عربستان هم پیش بروند. اصلاً ما حتی پپسی و کوکاکولا میخوریم که درصدی از بهایش برود به جیب اسرائیل که حسابیتر تقاص بگیرند.
از اینها گذشته، زمینه را برای استعمار خودشان فراهم کردند. در ممالک اسلامی که روستایی و شهری برابر بودند و قحطی نبود و مرض نبود و ویرانی نبود و … تمرکز کردند روی جذب نخبگان به شهر. برخلاف زمانی که روستایی زادگان میرفتند دنبال علم و سپس بازمیگشتند به سامان خودشان. روستاییها را زدند کنار. روستاییها زرق و برق شهر را دیدند و روستاها خالی شد. زمینهای زراعی نابود شدند. فقر و بیسوادی دامن ایشان را گرفت.
نخبگان رفتند فرنگ و کافهنشین شدند و خیال کردند توسعه یعنی قهوهی تلخ خوردن و از دین بریدن. شعارهای دین افیون تودههاست را علم کردند. فیلسوفانشان را برانگیختند که خدا را بکشند و اشک زرتشت را در بیاورند و مکاتب نیهیلیستی را تزریق کنند در افکار جوانان مبهوت.
اینها که برگشتند مملکتشان، کسانی را جذب خواهند کرد. هر چه باشد از فرنگ برگشتهاند. چند تا کتاب به زبان فرانسه خواندهاند. دکتر و مهندس شدهاند و کتاب مینویسند. هر چه میگویند راست است. حکومت را چه کار به دین؟ دین را چه ارتباط به حکومت؟
روی زن هم کار کنید. حواها را به سیب فریب دهید. انگشت بگذارید روی یک آیه که خدایتان گفته زن را بزنید. امامتان گفته زن عقلش ناقص است. هست! مگر نیست؟ مگر همین زنها نبودند که فریب رنگ را خوردند؟ زن را تسخیر کردی مملکت در اختیار شماست. زن قرار است مادر شود. زن را شاغل میکنیم و اگر نشد با مجلات مُد سرشان را گرم میکنیم. بچه را مدرسه پرورش خواهد داد.
مدرسهها دست کیست؟ دست همین زنهای باسواد شدهی مینیژوپ پوش شاغل. یا مردانِ قهوه خورده. دین افیون تودههاست. دین از حکومت که جدا شود، شما هم اتولسوار میشوید و سینما میروید. برج میسازید و ما میآییم برایتان بیمارستان و کارخانه و مدرسه و دانشگاه و بانک میزنیم. شما دین را بگذارید کنار ما نفت شما را میکشیم بیرون که خسته نشوید. انرژیتان را ذخیره کنید برای وقتی که کاملاً متمدن شدید و وقت رفتنِ ماست. شما فعلاً کتابهایی که ما نوشتیم را بخوانید. کاریتان نباشد.
در فلسطین، خانههای مسلمانان را تصرف میکنند و برای خودشان مملکت میسازند: ارض موعود. در مصر اهرام را غارت میکنند. در عربستان بدعت پایه میگذارند. آتاتورک را در ترکیه جای امپراطوری عثمانی نشاندهاند. ببین ترکیه! شما نصفتان آسیایی است نصفتان اروپایی. کدام سمت بهتر است؟ البته که سمتِ غربیتان. بیایید در آغوش ما.
ما خیلی ماهیم. ما تمدن و تکنولوژی داریم این هوا. اما آن طرف چی؟ کمونیسم هست. فقر هست. بیسوادی است. دارند مستعمره میشوند. برای اینکه مثل ما بشوید فقط کافی است نگذارید حکومت دینی روی کار بیاید. ما این کار را کردیم انر انر پیشرفت کردیم.
اسلام دست و پای شما را بسته است. به این دلیل و این دلیل حجاب را بگذارید کنار. کازینو و دیسکو راه بیاندازید. بگذارید زنهاتان آزاد باشند. برقصند. رقص که بد نیست! تازه شغل هم محسوب میشود.
آخ چقدر کار کردن روی ترکیه راحت بود. اما امان از این ایرانیها. چه کنیم؟ اینها میگویند شما ممالک دیگر را مستعمره میکنید؟ خوب بگوییم اسلام هم حمله کرد به کشور شما، اعراب مسلمان کتابخانههاتان (؟) را آتش زدند، آتشکدههاتان را نابود کردند. نه؟ برای شما علمطلبی و دانش ارمغان آوردند؟ کیها؟ ای بابا ابنسینا که عیاش بود، سعدی همجنسباز بود، حافظ مشروبخوار بود، فردوسی؟ در حقش حاکم مسلمان اجحاف کرد!
مجتهدین؟ دیگر بدتر! عین اسقفهای ما. عین کشیشهای ما. ابوریحان بیرونی؟ اهل کیمیا و سحر و جادو بود. آخرش هم کور شد. فلانی؟ سنی بود! فلانی؟ فلان بود! باور کردیم.
شما بردهدارید! ای بابا محمد شما هم برده میخرید. محمد شما زنباره بود. محمد شما دختربچه عقدش بود. در هر جنگی چندتایی زن برای خودش دست و پا میکرد. علی؟ گفته است عقل زن ناقص است! حسن؟ ترسو بود. حسین؟ ای بابا کرور سال پیش مرده است شما هنوز دارید برایش گریه میکنید؟ و الی آخر.
ولی ببینید مسیح ما چقدر خوب بود! نگذاشت مجدلیه را سنگسار کنند. برای خاطر گناه بشر به صلیب کشیده شد و گناه ما را شست. شراب و محرمات را حلال کرد. اصلاً مسیح ما نه؟ همین زردشت! خیلی جگر است. کی بود؟ خوب بگذارید بگوییم.
گفتند. باور کردیم.
ای بابا! اینها را نمیشود اینطوری رام کرد. چموش هستند. اینها کسانی هستند که تا چنگیز از شرق کشورشان به غرب برسد، تمدن اسلامی را حالیاش کردند. عجب اسلام رفته زیر پوستشان. زیر بار زور نمیروند. یک کاری باید کرد تا از اسلام بیزار شوند.
عجمی و عربی راه انداختند. تمدن دو هزار ساله به رخشان کشیدند. قوانین کیفری اسلام را ببینید! خودشان حرمسرا داشتند کنیز و غلام داشتند به شما که میرسد حد و سنگسار دارند. دار و قطع ید دارند. عربستان را نگاه کنید! زنهاشان شناسنامه ندارند. ببینید چقدر عقب افتادهاند. سوسمار میخورند! حیف نیست شما که زمانی صاحب یکی از دو تمدن و امپراطوری بزرگ جهان بودید تبعیت از دین این اعراب کنید؟ کارگر افتاد!
کارگر افتاد.
چون دیگر تنبلی و رخوت رفته بود زیر پوستشان. راحت و بی درد سر و بی منت تکنولوژی ریختهاند زیر پای ما. برای یاد گرفتن علومشان فقط کافی است کافه بروید و روزنامه بخوانید. تن زنهاتان مینیژوپ بپوشانید و بروید کاباره. از آن طرف هم به عدهای شعبان استخوانی احتیاج داریم. از طرفی هم تعداد کثیری آخوند درباری. هر چند وقت یکبار کودتا و رفراندوم. حزب و انجمن. ترویج پان.
حالا که حکومتشان را از دین جدا کردیم و مدرسها را خفه نمودیم و احدالناسی ککش نگزید و خبری از «تعصب» نماند، استقلال را از دستشان گرفتیم و نوع بدیعی از استعمار را بنیاد نهادیم خیالمان تا قرون متمادی راحت است.
اصلاً گیریم انقلاب هم کردند و جمهوری اسلامی تشکیل دادند و شعار استقلال سر دادند. هنوز لگام دست ماست. هنوز عربها را که نگذاشتیم جلوتر از دماغشان را ببینند داریم. هنوز عرب و عجمی به راه است. هنوز آخوند درباری داریم. هنوز علم از ما به ایشان تزریق میشود. هنوز دارند از نان سفرهی ما میخورند. هنوز مکاتب فلسفی را داریم. هنوز هم زن ناقصالعقل است. مدیا [به قول کامشین] در دستِ ماست. کُد بلدیم ارسال کنیم. بهترین روانشناسها را داریم. بهترین محققین را. متمرکزشان میکنیم روی مدیا. عنصر خللناپذیر و قدرتمند سینما.
استعمار نوین!
————————————-
* ایمیل سید مهدی فاطمی: «ببین سوسن جون تاریخ زردشتو بسیار بسیار سال بد از اسلام نوشتن آخه یه کمی عقلتو بکار بنداز میدونم که حسابی داری میسوزی که جوانهای ایرانی از صبح تا شب به اون محمد و علی … و … فحش میدان بله ما دیگه از این اسلام نجسه عربی بیزاریم میخوایم دوباره به دین پاکه ایرانی برگردیم تو هم از سوزش زره
مفت نزن به اون اخندی صبح تا شب باهاشون میری میای بگو یه چیزی یادت بدن تو یه عربه نجسه کثیفتر از اون … هست. نابود دین نجسه اسلام و پیروز ایران و ایرانی نه تو عربه نجس» (تصویر)
پاسخ:
یک:
چقدر وقت گذاشتید تا ایمیلی با اسمی موجه بسازید صاحب کردار نیک؟ سابجکت ایمیلتان این بود: سلام بسیجی! من بسیجی نبودم و نیستم. نه در دوره پیش از کنکور به طمع امتیاز و نه در دانشگاه که بعد از الصاق اولین کاریکاتورم به بولتن از طرف نهاد رهبری و بسیج و انجمن اسلامی آمدند برای جذب من و ملحق نشدم. و نه در محل کارم.
دو:
ایرانی پاکنژاد این ادبیات فصیح و تمرکزتان بر املا دقیق کلمات به سختی مرا تحت تأثیر قرار داد خصوصاً «گفتار و پندار نیک»تان.
سه:
اگر اینهایی که به محمد و علی و فاطمه نسبت دادی صحیح باشد که خیلی خوب است. چون اسلام کپی برابر اصل تمدن غرب کنونی است. مروج فساد و بیبند و باری و بیهویتی و الحمدالله همجنسبازی. خدا را شکر سی سال فردوسی جان زحمت کشید تا ثبت کند که در بین ایرانیان پاکنژاد فحشا رو به راه بوده است. همجنسبازهای وطنی هم دیگر نیازی
به فرار از کشور اسلامی ندارند.
یعنی نترسیدی همجنسبازها بیایند تو را بخورند که چسباندیشان به اسلام؟
دست شما بابت این روشنگری ممنون.