کتابی که باید هر انسانی بخواند: چهار میثاق

«اگر دین‌دار نیستید حداقل آزاده
باشید!»

این
جمله‌ی معروف امام حسین (ع) در روز عاشوراست. سال‌هاست این جمله ذهن مرا درگیر
کرده است. مراد امام از «آزاده» و آزادی چیست؟ که مسلماً مراد خدا هم هست. اکثر
اوقات فکر می‌کردم و فکرم به یقین نمی‌انجامید تا اینکه مهسای عزیزم این کتاب
ارزشمند را نه برای اینکه من به جواب این سوال برسم بلکه برای اینکه من از «ترس»
آزاد شوم به من داد.



کتاب «چهار
میثاق»؛ کتاب خِرد سرخپوستان تولتک، در هر پاراگرافی که می‌خواندم بندها را از من
باز می‌کرد. گره‌های کور را وامی‌شکافت. پیله های فرسوده را می‌درید و من چونان
سفر دانته از دوزخِ تاریکِ باز واگردِ گناهان به بهشت که سراسر نور بود می‌رسیدم. «دوزخ»
چیست؟ «بهشت» کجاست؟ حقیقت «آزادی» چیست که امام حسین فریاد می‌زند اگر دیندار
نیستید حداقل آزاده باشید؟

۱. اولین
میثاق: با کلام خود گناه نکنید.

۲.
دومین میثاق: هیچ چیز را به خود نگیرید.

۳. سومین
میثاق: تصورات باطل نکنید.

۴. چهارمین
میثاق: همیشه بیشترین تلاشتان را بکنید!

چهار
مرحله به ظاهر ساده اما پیچیده که با اتمام هر فصل حس شیرینی به شما دست می‌دهد که
«آه آزادی تو چقدر خوبی!
*»

یکی از
اتفاقاتی که با خواندن این کتاب به من دست داد را بگویم؟ این کتاب می‌گوید ذهن خاک
حاصلخیزی برای «ترس» است و ترس راه آزادی راه بهشت را بر ما می‌بندد.

من بعد
از ابتلا به ام‌اس ترس ناخودآگاهی داشتم به اینکه مبادا این بیماری باعث شود من در
کارم کم بیاورم. این ترس بعد از هر عود بیشتر هم می‌شد. یک همکاری داشتیم که یقیناً
استاد گناه با کلام بود/هست. با اینکه می‌شناختمش یکبار که بعد از استعلاجی برگشته
بودم سر کار آمد نشست کنارم و با آسودگی گفت جعفری خانم دکتر رسولی و خانم مبین با
هم در مورد تو حرف می‌زدند می‌گفتند تو کارت خیلی بد شده است. من؟

الف:
با اینکه این آدم را می‌شناختم، یعنی اولین کسی بودم که ماهیتش را شناختم،

ب:
مهارت و زبده بودن خودم را باور داشتم،

ج:
یقین داشتم که دکتر رسولی همیشه در هر جمعی مرا مثال می‌زند که چقدر کارم بهترین
است،

ولی به
واسطه‌ی «ترس» حرفش را باور کردم [به خود گرفتم] و گریستم! یعنی اجازه دادم زهر
کلامش در من اثر کند. خوشبختانه من اهل حرف زدن هستم [که در این کتاب به آن سفارش
شذه است]. رفتم پیش خانم مبین  از ایشان
پرسیدم از کار من ناراضی است؟ قسم خورد که هرگز چنین حرفی زده نشده است. از دکتر
رسولی به واسطه فاصله سنی شرم داشتم همیشه پس رفتم پیش دکتر مسلمی و پرسیدم آیا
دکتر رسولی از کار من ناراضی است؟ گفت کی گفته؟ گفتم فلانی. رسماً با عصبانیت
شیرینی گفت جعفری تو حرف فلانی را باور می‌کنی؟

این
مثال ساده‌ای بود که سه میثاق اول برایم گره‌گشایی کرد. میثاق چهارم؟ به من گفت تو
حق نداشتی وقتی هنوز حالت بهتر بود در کار افراط کنی! اینکه بیشترین تلاش را بکنی
به این معنی نیست که خودکشی کنی و من خودکشی کردم!

حالا
من دارم محصولات ترس را یک به یک از ریشه می‌کنم. به قول نویسنده کار سختی است.
ولی شروع کرده‌ام تا آزاد شوم و با اینکه در همان پله اول هستم حس آزادی را درک می‌کنم
و این سبکباری را مدیون دوست بسیار بسیار نازنینم مهسا و همسرش هستم که در این مدت
کوتاه آشنایی خیلی بیش از لیاقت و انتظارم در حق من محبت داشته و دارند.

مهسا
این کتاب را با عشق به من هدیه داد من هم با عشق این کتاب فوق‌العاده را به تک تک
کسانی که اینجا را می‌خوانند حتی آنهایی که همیشه زهر کلامشان را اینجا به سمت من
پرتاب کرده‌اند و می‌کنند هدیه و سفارش می‌کنم.

هر
کتابی که می‌خوانید، در حال انجام هر کاری که هستید بگذارید کنار و با عشق به
خودتان و کسب آزادی و ساختن بهشت خودتان این کتاب را تهیه کنید و بخوانید و به هر
کسی که می‌شناسید با عشق هدیه کنید. پیرو هر مسلک و مکتبی که هستید و آزادی را
هرطور که تاکنون برای خود تعریف کرده‌اید این کتاب را بخوانید. مطمئن باشید که در
همان صفحات اول مقدمه‌وارش شیفته خواهید شد و احساس کودکی و رهایی را مزه‌مزه
خواهید کرد.

«جهار
میثاق» کتاب خِرد سرخپوستان تولتک نوشته دون میگوئل روئیز و ترجمه دل‌آرا
قهرمان/انتشارت ذهن‌آویز


سایتهایی برای دانلود این کتاب هست ولی ترجیحاً و اخلاقاً سعی کنید کتاب را بخرید. 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

* نام کتاب محبوب دوران کودکی من.

** این کتاب را به تعدادی از افراد خانواده‌ام هدیه خواهم
کرد. کاش می‌توانستم به تک تک شما هم هدیه کنم.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.