و به یاد آور فاطمه را …

زنانی که خداوند در قرآن از ایشان یاد می‌کند، چه پاک و چه ناپاک شخصیت‌هایی مستقل هستند. جایی که می‌فرماید «دراین کتاب از مریم یاد کن» حضرت مریم (ع) را به خاطر شخصیت والا و رشک‌اگیز خودش یاد می‌کند. چونان از بانو سخن می‌گوید که دل و دین از کفِ آدمی می‌رباید تا می‌رسد به حضرت عیسی (ع). اینجا که می‌رسد گیریم که رسول خدا باشد، گیریم کلمه‌الله باشد، گیریم خود معجزه باشد و الی آخر، اوست که تخت لوای مریم (ع) است. مریم(ع) را به خاطر عیسی(ع) نیست که برگزیده باشد (+). او را چون دختر عمران است یا مادری پاکدامن داشته یا ذکریا ولی‌اش بوده برنگزیده است. مریم (ع) را در مقام زنی مستقل و پاکدامن تقدیس می‌کند.

اما ما زمانی که می‌خواهیم بانویی را توصیف و تقدیس کنیم که رضایت خداوند در ضمان رضایت اوست و خشم خداوند در ضمان خشم او، چگونه رفتار می‌کنیم؟

او دختر پیامبر خاتم (ص)، همسر ولی‌الله (ع) و مادر یازده امام معصوم (ع) است. همین؟ دیگر چه؟ دیشب مجری برنامه‌ای در شبکه سه سیما در محضر آقای طباطبایی سنگ دیگری انداختند که حضرت «اول شهیده‌ی علی» بودند. بله! بانویی که در حدیث کساء می‌خوانیم پروردگار عالم فرموده اگر فاطمه نبود من محمد و علی را خلق نمی‌کردم، عظمتش و اصل وجودی‌اش در همین‌هاست که نوشتم. از خودش هیچ نمی‌دانیم. نمی‌نویسیم و نمی‌خوانیم.

این است فرق میانِ سخن وحی و سخن انسان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.