صدایش خشدار و لرزان داشت از فراغ میخواند و من سرم را آوردم پایینتر و دانهها تند تند از میل سمت چپ میریخت روی میل راست و من عضلات صورتم را جمع کرده بودم و تلاش که فکرم از آن صدای آشنا جدا شود برود گوشههایی دور تر، گُمتر بگردد، بچرد، گوشهایش تیز شد به نشانهای و درمانده مانده بود در دمادم سُریدنِ دانهها که قاییدیب گلنده باخدیم یئریوی ییغیشدیربلار نه أوزون، و نه یئرین وار* تختت را باز کرده بودند از هم گذاشته بودند گوشهی حیاطِ دیماهی سرد استخوانسوز چه زود. نه خودت بودی و نه جایی برای تختت. نئچه گون ائله چیغیردیم/کی سسیم، سینم توتولدی*. سینهام تنگ آمد و بغض گلوگیر شد. نفس حبس کردم که برود بچرد پروار شود. برود بگردد دنبال چیزی که نمیدانستم یا نمیخواستم بدانم که بیله بیلمیه هنوزدا اوره گیمده بیر ایتیک وار* با همان جلیقه با همان شانههای استخوانی با همان گردنِ باریک از درها عبوری آرام داری بیکه نگاهم کنی بهار میپاشی بهار میکاری بهار میشوی گوشهی چشمهام گرم شد لبهام کش آمد قوس زد رهید، او آیاقلار اوسته بیرده دؤشه نیب بیر آغلایایدیم* یک شاخه گل سرخ یک شاخه گل مریم گذاشته بودم سر خاکت که صدا را خاموش کرد و نفس از حبس رهید و ناگهان جهان خیس شد تو غرق شدی دریا با آخرین موج جزر شد. خشک شد.
____________________________
* خان ننهی شهریار (پدر صدایش شبیه شهریار بود وقت خواندن)
** از کارهای جدید گروه دنگشو