از دفترهام ۳

 

چند روز پیش داشتم مدارک و پوشه‌هایی که از تبریز آورده بودم را مرتب می‌کردم برخوردم به یک کاغذ آ۴ که ابتدا من در چندین سطر گلایه‌هایم را نوشته بودم و بعد گویی وقتی ترکش کرده بودم برای کاری، یکی از همکاران زیرش نصیحتم کره بود. تاریخ نزده بودم و احتمال قوی نمی‌دانسته‌ بودم کی بوده.

در این عکس که تاریخ خورده است، من در حاشیه روزنامه‌ای نوشته بودم و یادم هست سرمان به عمل گرم شده بود و دکتر توتونچی که آن موقع رزیدنت بودند یک آیه نوشته بودند. کَنده‌ام به یادگار چسبانده‌ام توی دفترم.

دکتر توتونچی عزیز.

 سیر تکامل دست‌خط‌هام 🙂

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.