آینه

خانم هدنرسی داشتیم که مرتب به بچه‌ها می‌گفت دو نفری روی صندلی‌ها ننشینید. نه هر صندلی. منظورش یک جفت صندلی جلوی یک جفت کامپیوتر داخل سالن اتاق عمل بود. وقتِ بیکاری و گپ و گفت که جا کم می‌آمد دو نفری می‌نشستند روی یک صندلی. درست رو به روی همین کامپیوترها ـ که می‌شود پشت صندلی‌های مزبور ـ میز بزرگتری بود که معمولاً رزیدنت‌ها از آن استفاده می‌کردند و دور آن می‌نشستند. یکبار موقع همین بیکاری‌ها دورهمی‌ها من که کنار میز رزیدنت‌ها نشسته بودم از دو نفری که روی یک صندلی نشسته بودند و پشت‌شان به من بود عکس گرفتم. وقتی نشان‌شان دادم خودشان دستشان آمد که هدنرس چرا این همه مخالف نشستن دو نفری روی صندلی‌ها بود.

حالا که از راه رفتنم فیلم گرفته‌ایم و این چند قدم برداشتنِ من این همه تشویق فیزیوتراپها را برانگیخته، نگاه که می‌کنم دردم می‌آید. فرم کج و کوله‌ای دارم و بدنم صاف نیست. خوب که فکر می‌کنم می‌بینم به خاطر فرم نشستنی است [البته روی زمین] که در این مدت چند سال به‌ش عادت کردم. یعنی طوری که بدنم یک‌ور و پاهام ور دیگرند. اصلاً بدنم فُرم گرفته و هر کاری می‌کنم نمی‌توانم فُرم معکوسش بنشینم تا درست شود. این وضعیت موقع نشستن روی ویلچیر هم خودش را نشان می‌دهد. بدنم یک‌وری و پاهایم وردیگری می‌شود و نمی‌توانم صاف بنشینم. اوایل که عکسها را می‌دیدم تصورم به ضعف عضلات پهلوهایم بود ولی الان دیگر مطمئن هستم مربوط به نشستنم است. فیزیوتراپم می‌گوید به مرور بهتر خواهد شد ولی به نظر خودم باید روی طور نشستنم دقت کنم و بیشتر سعی کنم به سمت مخالف بچرخم.

یکبار اینجا در مورد حس عمقی و کاهش آن نوشته بودم. این اتفاق طوری در این مدت در من روی داده است که حتی وقتی بعد از کلی زور و التماس زانوهایم را صاف می‌کنند تا کافو بپوشم و به خیال خودم کلی صاف شده است وقتی می‌ایستم جلوی آینه خم زانوهایم همان است که بود. یعنی برداشتی که مغز من از میزان صافی زانوهایم دارد، با حقیقت فاصله دارد. کاش همه جا یا حداقل یک جاهایی آینه‌های قدی داشت، طوری که آدم ببیند کجا کج و کوله شده است. کجا اشتباهی است. البته آینه‌هاش تخت باشد.

الغرض که گاهی لازم است یک عکس یا فیلمی از دورنمای خودمان داشته باشیم. چون مغز زود گول می‌خورد، زود عادت می‌کند. فراموشش می‌شود که این فرمی که به بدن داده اشتباهی است. گاهی یکی باید عکسی فیلمی نشانمان بدهد تا دستمان بیاید طور دیگری شده‌ایم. یا برویم جلوی آینه، یک نگاهی بیاندازیم به خودمان. خوب و منصفانه نگاه کنیم ببینیم چه خبر است. چی شده است. شاید حتی آن ایرادی که گرفته‌ایم به دیگری خودمان مبتلاتریم. نه؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.