سال ۷۵ که من و ناهید دانشجو شدیم و البته از هم دور، دست به کار نامه نوشتن شدم. نامههایی عجیب. قشنگ. ناهید آن موقع به شدت مذهبی بود و من در تردید هنوز. نامههای من به ناهید مانند نامههای فرانچسکا و نامههای او به من مانند پاسخهای ایزابلا … خاطرات اینطوری زنده میشوند.
برای خواندن مطلب انتخابی من روی عکس کلیک کنید. زیباست 🙂
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پ.ن: مایک وازوفسکی چه بدعنق است اینجا 🙂 بوکمارک را میگویم.