زمین گرد نیست. یعنی کاش نبود. یکجایی تمام میشد بالاخره. مردم یک جاهاییش میریختند پایین. جای پایین آمدم بنویسم زمین. از یک گوشههایی از زمین بریزند زمین. بریزند پایین. پایین چه اهمیتی دارد کجا باشد. آنها که ریختهاند پایین هرگز نمیتوانند برگردند بالا. یعنی اصلا قانونش این باشد. بعد زمین آنقدر پهن باشد که وقتی کسی ریخت پایین کسی متوجهاش نشود. مثل همین مردنها. مگر اینکه مادر رئیسجمهور باشی که خوب کم چیزی نیست. خلاصه که زمین صاف باشد. خورشید با ارابهاش بتازد. ماه؟ … آخ ماه من.
ولش کن.