کمدی الهی

خیلی خوشحالم که همین بغل خانه مسجد داریم خیلی شیک و قشنگ شبیه مسجد تهِ خیابان تربیت سمت میدان ساعت. اینکه صدای اذان می‌پیچد توی کوچه صبح و ظهر و شب… تلخی‌اش اما این است که نمی‌توانم حقش را ادا کنم. کاش فقط وقت نمازها پاهام خوب می‌شدند می‌رفتم نماز را توی مسجد می‌خواندم. فکر کنم عذابی بالاتر از این نباشد، مثلا توی بهشت باشی و مثلاً_آخ… مثلاً نشود صورت حبیبش را ببینی…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.