اصلاً آیدا بنویسد از من، من بعد

آیدا نوشته :
خسته و آرومم. ته‌‌نشین شده‌م. انگار که بعد از دو سه روز دست و پا زدن وسط دریا، بی‌که خط ساحل معلوم باشه، حالا تازه آب آورده باشدم ساحل. خیس و خسته و از تهِ زندگی برگشته، زیر آفتاب، به شکم خوابیده باشم رو شن‌های لب دریا. رسیده باشم به خشکی بالاخره. کوفته. منگ. امن. گرم. به چه قیمتی اما؟ از کدوم حادثه از کدوم ماجرا اما؟

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.