خوب میدانم که گریههای بزرگی در انتظارم است. وقتی مادرم بمیرد من سخت گریه خواهم کرد. این را از همین حالا میدانم. یعنی سالهاست که میدانم. از یادآوریاش به وحشت میافتم اما هیچ روزی را بدون فکر کردن به آن نگذراندهام. اگر طوبی -خواهرم- بمیرد من باز گریه خواهم کرد. به شدت. شانههای من از گریه بر گور او خواهند لرزید و من فکر خواهم کرد که دنیا به آخرین نقطهاش رسیده است. نرسیده است اما. هیچ مرگی دنیا را به آخرین نقطهاش نخواهند رساند. ما را اما شاید برساند.
مصطفی مستور/من گنجشک نیستم/نشر مرکز/ص. ۳۱