بگذر از این وهم غریب

 

دلم می‌خواهد یکی شانه‌هایم را بگیرد و محکم تکانم بدهد که حواسم بیاید سر جایش. یا وسط هذیان‌گویی و سردرگمی شترق بخواباند توی گوشم. چرا رها نمی‌کنم؟ چرا اینقدر ضعیفم؟

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.