مجلس عقدکنان بود. عکس میگرفتم با گوشیام. گفتند فیلم هم، گفتم حافظهاش کم است. جمع کردند بروند سالن برای بزن و برقص. گفتند گوشیها را باید تحویل بدهید. از بین آدمها و گلایلهای صورتی گذشتم و رسیدم به اتاقی که گوشی تحویل میگرفتند، خانم شریفیمقدم بود. هر کی میخواست برود سالن و گوشی تحویل میداد را وامیداشت دو رکعت نماز بخواند. گفتم مگر اینجا وزارت ارشاد است؟ مگر مصاحبه استخدام است؟ گفت شما به چه جرأتی اعتراض میکنی؟ دست زدم به کمر که به جرأت حقوق شهروندی.
یک چیزهایی هم از لای در موقع فرار پراندم که بیشتر سوخت اما تکان نخورد، مدعوین توی صف نماز دو رکعتی دنبالم کردند با خشم.
________________
*شریفی مقدم، مجری شبکه خبر