همه بهای آزادی بود که پرداختم

یکی از عجیب‌ترین خواب‌هایم را دیدم. داستان داشت و من داستانگو بودم و داستان، داستان خودم بود. با صدای آلارم و اذان گوشی بیدار شدم. «چه خوابی بود که دیدم؟» تعبیرش با علی. دوباره خوابم برد، توی خواب برای مادر تعریفش کردم و تعبیر کرد. دوباره توی خواب داشتم برای فرزانه تعریفش می‌کردم و چقدر عمیق توضیح می‌دادم، و دقیق و نکته‌سنجانه و داستانی که زمینه‌اش بود را می‌کاویدم و می‌خواستم به انتها برسانم که بیدار شدم. شش و بیست و هفت دقیقه شده بود.
 «چه خوابی بود که دیدم؟»

یک دیدگاه روی “همه بهای آزادی بود که پرداختم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.