چند وقت پیش مونا در استوری اینستاگرامش به حدیثی از پیامبر اشاره کرده بود یا مطلبی مرتبط از کسی را بازنشر کرده بود که نماز، در قیامت چونان جوان خوش سیمایی ملازم مومن است. من که طبق تعریف خدا مسلمانم و مومنی پشت گوشم را مگر ببینم، اما میتوانم تصور کنم جوانی که نماز من است چگونه خواهد بود؛ خوابالوی حواسپرت غایبی که ناگهان وسط کار یادش خواهد رفت برای چه کنار من است. خواهد بود و خواهد آمد ولی نه که با اکراه، نه! اما کسل و سست خواهد بود.
قبلاً لااقل حمد و سوره را با حضور قلب میگفتم ولی حالا گاهی حمد را در نستعین تمام میکنم و نهایت در رکوع و سجده حواسم جمع است، مابقی در هپروتم.
نه که مشتاق نباشم به نماز، آمادهام اما موقع نماز خواندن چنان سرگرمم که اگر مُهرم، مُهر امین نبود چقدر شکیات داشتم خدا میداند. جوان زیباروی کسل ژولیده سرِ وقتِ حواس پرتِ یک سر هزار سودای کنارم حاضرِ غایبی خواهد بود به نشانه نماز خواندنهای من.