جهت ثبت سند

این عکس را گذاشته بودم اینستاگرام که چرا کسی از نور عصرگاهی شعر نساخته؟

خانمی از همراهی کنندگان فی‌البداهه این را سرود:

دلم سرد است و بی‌تاب
همچو عصری بی آفتاب
همچو گلی تنها در مرداب
یا کشاورزی خسته در آسیاب
منتظر باد و سیلاب
تا که بچرخاند روزگارش را آب
خسته و نالان
و امیدی هست؟

حدیث تقوی

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.