اصغری

 

مهدیه گفت عمه از پشتِ سر شبیه پسرها شدی، گفتم خدابیامرز پدرم می‌گفت من شش تا پسر دارم. گفت چون موهایت را کوتاه می‌کردی؟ گفتم نه موهای من همیشه بلند بود، چون مثل مردها بود رفتارم. همیشه می‌گفت اگر خواهرهایت مثل تو بودند شوهرشان نمی‌دادم.

چطور اینها یادم نبود، چطور یادم افتاد؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.