یادش بخیر، بچه که بودم یک مغازهای نزدیک خانهامان بود که اصلاً هم کارش ربطی به ویتامین سی نداشت، مرد فروشنده حتی کت طوسی میپوشید و پشت میز معلمی فلزی مینشست و در ازای یک تومن فکر کنم یک قرص جوشان ویتامین سی میداد که آن قدیمها لای زرورق میپیچیدند به چه شیکی و من عاشق ویتامین سی بودم از قدیم و اوه چه خورد خورد هم میجوشاندم که زود تمام نشود.
حالا ویتامین سیها به کلفتی سکه بیستوپنج تومنی قدیمی دورنگیها رسیدند و بالطبع فضای تیوبها خالیتر از قبل میماند و ذهن سارق کمفروش ایرانی که تا دیروز در حد زیاد ریختن گچ و کم ریختن گرد دارو عرضه داشت، برای پر کردن این فضا از ته این استوانه رطوبتگیر را زیر قرصها میگذارد و باز که میبیند نمیشود، یک گونی رطوبتگیر را هم از رو میچپاند آن هم وقتی توی در تیوپ ذاتاً طراح بدبخت استوانه محتوی رطوبتگیر را تعبیه کرده بوده، بیصفتی تا کجا واقعاً؟
همین حد دزدی را هم سیزده هزار تومن میفروشد. تازه ارزانترینش اینی است که من وسعم میرسد بخرم.
سری قبلی که خریدم کمتر تراشیده بودند قرصها را فقط همان استوانه ته قرصها بود، اینبار که باز نازکترترش کردند این گونی را هم رویشان تپاندند.
قبلا یک نفردر فرمانداری شهرمان مسئول تعزیرات بود همه ازش حساب میبردند اگر گزارشی از گرانفروشی میشد پیگیری میکرد و همهی کاسبکارها ازش حساب میبردند اما حالا اون آقا رفته و میز و صندلیاش هم تبدیل شده به یک اداره عریض و طویل با کلی دم و دستگاه و خدم و حشم. اما حالا اگرزنگ بزنید و بگویید فلان کالای اساسی مردم را اهتکار کردهاند یا سوبله و چوبله به مردم قالب میکنند فقط با یک جواب روبرو میشوید: الان بازار رقابتی است شما باید کالای خود را از جایی که ارزانتر میفروشد تهیه کنید.
آیا این مسئول احمق و شاید هم دست دزدان نمیداند که کل صنف مثلا میوه فروش زیر نظر یک نفر است؟ چیزی از مافیا بازی نشنیده؟