عاشق نشدی وگرنه می‌فهمیدی

 

علیرضا جانم آنفولانزا گرفته و شنیدن صدایش شده آرزویم و هر روز این مداد کوچولویش را که می‌بینم خانه ما جا گذاشته، دلم برای دست‌های کوچولوی قشنگش تنگ‌تر می‌شود… خدایا هیچ کوچولویی مریض نشود.

 

یک دیدگاه روی “عاشق نشدی وگرنه می‌فهمیدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.