مادر عزیزتر از جانم،
با اماس مشغول بودیم که خبر آمد با بیماری تنفرسای سنگینوزن دیگری روی هم ریخته است. طوری خبر متشنجمان کرد که سالگرد پدر از دستمان شد. این دو سر شام وصل بودند که سومی هم از گرد راه رسید و تنمان را داغ کرد. تبداریم و تنها در جبهه حق علیه باطل هل من هل من سر داده، سالگرد شما هم فوت شد. گفتیم شاید بشنوید چگونه در جهان بی شما مشغولیم مگر ببخشیدمان.
ببخشیدمان.
سلام ما را به بستگان و آشنایان برسانید و بگویید ملالی نیست جز دوری شما. تا وصل کی حاصل شود.
دختر کوچکتان