از حامد اسماعیلیون و پریسا و ریرا میخواستم بنویسم روزهای نخست ولی جلوی خودم را گرفتم و خوب گرفته بودم تا اینکه یکی از پستهای فیسبوکش چنان تارهای روحم را نواخت که برایش پیام گذاشتم خصوصی و بلافاصله هم پشیمان شدم ولی دیر شده بود چون خواند و مرا با احساس پشیمانی و دلخوری از خودم رها کرد. چطور تحت تأثیر قرار گرفتم؟ چرا؟ من از آن بدترهایی که نوشته بود را خوانده بودم. چهام شد پس؟
این نوشته (+) را که خواندم دیدم من هم احتمالاً همین را مینوشتم، کمی تندتر و عصبانیتر البته. همین طرز تلقی را دارم که هیچ واکنشی جز همان پیغام از سر هول از خودم نشان ندادهام. که حیف از همان هم