اولینها همیشه حامل بیشترین و بکرترین احساسات هستند، اولین باری که صدایش را میشنوی، اولین سلام. اولین دیدار و اولین نگاه. اولین قدمهایی که کنار هم برمیدارید. خرداد پر از اولینهای ماست، اولینباری که قرار شد صبح بیدارم کنی، اولین حرف زدن، اولین جرقههای دوستداشتن. اولین تلاش برای ابراز احساساتی که زیر پوست میجنبد و […]
برچسب: امیر
هزاران و یکی
شاهگلی، فقط یک تفرجگاه عصر آققویونلویی نیست _ حداقل برای من. سهم عظیمی از خاطراتم را شامل میشود؛ جمعههای کودکیام و قرارهای جوانیام. شاهگلی یعنی آخرین یکشنبه تیرماه هشتاد و دوی هادی با مادرش. یعنی اندوه عمیق من بعد از رفتنش. یعنی اماس و قایقهای پدالی. یعنی شادی و حمید و هداک و […]
سُندس خُضر*
از جایی داشتم برمیگشتم و سه بار با اینکه دربست گرفته بودم ماشین عوض کردم. اولی خراب شد، دومی صندلی عقب مسافر مرد اذیتم کرد. دفعه آخر سوار ماشینی شدم که راننده و دو همراهش خانم بودند با یک دختربچه. التماس کردم مسیر مانده را سوارم کنند. قبل از مقصد با دیدن مغازهای گفتم پیاده […]
باز آی و تبم را بنشان، نیمهی شب شد*
یکی از همان شبهایی که با هم تنها بودیم نیمه شب بیدار شدم و دیدم ظلمت مطلق است و سرد. قبلش صدای تقّی شنیده بودم. گفتم شاید فیوز پریده، چراغ گوشی را روشن که کردم بیدار شدی نشستی. رفتم سمت فیوز و از سکوت مطلق ساختمان فهمیدم برق رفته است. گفتم آن شمع زیر شیشه […]
کاش قدری پیش از این یا بعد از آن می زیستم*
وقتی پدر رفت، فقط دو سال بود اماس داشتم و هر هفته پنجشنبه با دستهای شاخهای گل رفتم سر خاکش و دل سیر گریه کردم، تماشایش کردم، حرف زدیم. اما مادر جانم. جانِ عزیزم چه؟ دیگر کی میشود از میان انبوه سنگهای ایستادهای که به چشم و همچشمی بالاسر قبرها سر به فلک کشیدهاند کسی […]
با دلی آرام
آبان که زمین کرمانشاه لرزید، مادر هانیه پیش ما بود. اولش فکر کردم سرم گیج میرود که خم بود روی گوشی. روبهروی مادرم که دراز کشیده بود روی تخت نشسته بودم و زنداداشم دورتر روی مبل نشسته بود. بلند شد و نگاهش به لوستر بود و گفت زلزله است. گفتم نگو من میترسم و […]
باز باران بر خرابه
از صبح حس میکنم باید جایی باشم که نیستم یا کاری کنم که نمیدانم چیست و حواسم به کسی باشد که نمیدانم کیست. یکجور ارتباط ناقص با غیب در حد یک درخشش و تصویری حاصل از شکست نور، غاری باید میداشتم. همین نزدیکی خانه درست چند مغازه آنطرفتر، سه گوشه چهارراه گلفروشی است. سه تا […]