سمندر

المیادین می‌گوید آمریکا شروع کرده به ارسال سلاح قاچاقی به ایران. در نسخه عروسکی افسانه سه برادر که دهه شصت پخش می‌شد، در یکی از قسمتها، نقشه سمندر حکیم برای تأمین تیر مورد نیازشان در کمترین زمان این بود که توده‌های کاه را روی قایق‌ها گذاشتند و در هوای مه‌آلود سمت دشمن روانه کردند. سربازان…Continue reading سمندر

دروغسالاری در تاریخ سازی یا دانشنامه آزاد

* یک روز جمعه خیلی سال پیش، انیمیشنی از تلویزیون پخش شد که دیگر هرگز تکرار نشد. انیمیشن درباره مردم یک شهر بود که در صلح و صفا زندگی می‌کردند تا اینکه یک ماشین وارد شهر شد. یک دختری برای مردم توضیح داد که  این ماشین هر روز به هر نفر یک هات‌داگ رایگان خواهد…Continue reading دروغسالاری در تاریخ سازی یا دانشنامه آزاد

وقایع اتفاقیه

از وقتی از سی‌تی‌اسکن برگشتم، انگار درد پیراهنی بوده که الان تا کمرم پایین کشیدند. حلقه‌ای سخت دردناک و اسپاستیک، که… نگویم. خب معده در آندوسکوپی سالم بود. دردها عصبی هستند، نقطه. کماکان هم هستند، نقطه.. به مدد امپرازول، روزی یک وعده کامل غذا می‌خورم که هزار الحمدالله. ولی هنوز مینیونها نگذاشتند تلاش‌هایمان به نتیجه…Continue reading وقایع اتفاقیه

ظهور گرو

اول می‌خواستم بنویسم پت و مت ولی نه، احساس می‌کنم وارد سرزمین مینیونها شده‌ام. احساس می‌کنم مینیونها منشی شدند، دکتر شدند، قاضی شدند، وکیل شدند و حتی در لباس اقوام فرو رفتند. همانقدر خطرناک همانقدر خنده‌دار.

Inside out

  فیلم‌ها و کتاب‌ها فصل دارند، زمانِ شکفتن دارند، زمان بار دادن دارند. یک کتابی را ده سال پیش خوانده‌ای الان بار می‌دهد. فیلمی، کارتونی را ده سال نه، یک‌سال پیش دیده‌ای، الآن بار می‌دهد. وقتی دو سه سال پیش انیمیشن اینساید آوت را تماشا می‌کردم نمی‌دانستم تنها کمی بعد به سختی و وضوح تجربه‌اش…Continue reading Inside out

باز باران بر خرابه

از صبح حس می‌کنم باید جایی باشم که نیستم یا کاری کنم که نمی‌دانم چیست و حواسم به کسی باشد که نمی‌دانم کیست. یک‌جور ارتباط ناقص با غیب در حد یک درخشش و تصویری حاصل از شکست نور، غاری باید می‌داشتم. همین نزدیکی خانه درست چند مغازه آن‌طرف‌تر، سه گوشه چهارراه گلفروشی است. سه تا…Continue reading باز باران بر خرابه