ایرام یا مرکز ایرانشناسی

«حقی اویغور، مدیر موسسه ایرام، صاحب امتیاز فصلنامه مطالعات ایران و ترکیه، با تغییر بیوی صفحه توییتری‌اش رسماً از چهره امنیتی خود پرده برداشت. آکادمیسین (عضو تمام وقت) آکادمی اطلاعات ملی ترکیه. حقی اویغور تحصیلکرده دانشگاه تهران و دانشگاه بین‌المللی امام خمینی قزوین، مدیر و برنامه‌ریز شبکه‌های ترک‌گرای ضد ایرانی سازمان اطلاعات ترکیه (میت) است.…Continue reading ایرام یا مرکز ایرانشناسی

خیابان دلتنگی کدوم وره؟

پشت دروازه دانشکده دندانپزشکی منتظر اسنپ بودیم و من داشتم برای الهه تعریف می‌کردم که ۲۳ سال پیش آمدم بیمارستان امام خمینی که همین بغل است و آنقدر افسرده بودم که وقتی متصدی ام آر آی از من پرسید اسم دکترت چیست چند بار تکرار کردم «آ» و یادم نیامد که اسم دکترم چیست. تا…Continue reading خیابان دلتنگی کدوم وره؟

گفتم آهن‌دلی کنم چندی؟*

بعد از هشت سال، از بس از پینترست پیغام پسغام می‌رسید به صندوق الکترونیکی که گفتم بروم ببینم چه خبر است. خبر باز کردن پوشه تبریز و دیدن عکسی هوایی از قشنگ‌ترین نقطه عالم بود. لرزیدن دل و تر شدن چشم.     شاکی من باید باشم یا تو؟ گیریم شنبه توی مسیر خیالم از…Continue reading گفتم آهن‌دلی کنم چندی؟*

عِرق ملی

هنوز سوالات علیرضا درباره انقراض دایناسورها را هضم نکرده بودم که امروز سیب تعریف کرد علیرضا از روی کتاب تعلیمات اجتماعی زهرا فهمیده ایران قبلاً خیلی بزرگ بوده و به مرور بخشهایی را از دست داده. از سیب پرسیده اگر تبریز از ایران جدا شود چه می‌کنی؟ بعد توصیه کرده اگر تبریز را از ایران…Continue reading عِرق ملی

ای روزگار لعنتی واستا می‌خوام نگات کنم

دست خود آدم نیست که. ذهن مثل پرنده است شاخه شاخه‌های تاریخ هم تو در تو. تا کاریکاتور را دیدم یاد مغروق استخر فرح افتادم که سال ۷۴ آمد تبریز، مردم با گوجه‌فرنگی ازش استقبال کردند قهر کرد گفت تبریز یک ده بزرگ است.

باز باران با ترانه می‌بارد۲

باران تا زانو رسیده بود خون تا سینه و اندوه از سر گذشته بود باران مرزها را شسته بود خاک را شسته بود و استخوان زمین بیرون افتاده بود خون خاک را شسته بود و قلب زمین نمی‌زد و اندوه اندوه که خانه‌ای در غزه داشت هر روز کودکانش را به آب می‌سپرد و تنها…Continue reading باز باران با ترانه می‌بارد۲