فیلم نوح(۲۰۱۴)، ادامه

در پست اول(+) نوشتم همسر نوح و ایلا معلوم نیست نژادشان. همان شب سری به ویکیپدیای انگلیسی زدم و نام همسر را پیدا کردم که نعمه(Naamah) بود و نعمه از نژاد قابیل و خواهر همان کسی است که در فیلم، لمک، پدر نوح را می‌کشد. ایلا همچنین از نژاد قابیل است. در ادامه گویا نوادگان…Continue reading فیلم نوح(۲۰۱۴)، ادامه

أَلَمْ یَجِدْکَ یَتِیمًا فَآوَىٰ*

خواهرم از بره‌های جدیدشان می‌گفت. اینکه برخی راحت می‌روند سراغ مادرشان و شیر خوردن را شروع می‌کنند اما برخی را تا آخر باید هر بار اینها به زور وادارند بخورد. همین تازگی شکم یکی از میشها موقع زایمان پاره شده بود مجبور شدند ذبحش کنند. فرزندش را می‌برند پیش مادرهای بره‌مُرده تا شیر بخورد. می‌گوید…Continue reading أَلَمْ یَجِدْکَ یَتِیمًا فَآوَىٰ*

از مشقات زندگی راحت

با خواهر ساکن روستایم از سرما می‌گفتیم. رسیدیم به کُرسی. از زمان کودکی‌اش گفت و اتاق بزرگ و کرسی و لحافش. از لحافهای یدکی حتی. از زحمت الک کردن ذغال و مشقتش برای مادر. بعد گفت آن موقع سختی بود الآن راحتی است ولی چه فایده قلب‌ها سرد و بی‌محبت شدند. انقدر قشنگ گفت که…Continue reading از مشقات زندگی راحت

بچه‌های مدرسه والت nام

چند وقت پیش، منیره، یکی از همکلاسی‌های دبیرستانی گفت که ویدا را در اینستاگرام پیدا کرده است. خیلی گشته بود. گفت ویدا الآن آلمان است. ویدا کلاس دوم دبیرستان همکلاسی ما بود، یعنی من فقط همان سال خاطرم مانده که ردیف جلوی من می‌نشست. پدرش معلم بود و یک خواهر و برادر کوچکتر از خودش…Continue reading بچه‌های مدرسه والت nام

دلنوازان ناز نازان در رهند

جمعه پیشتر زنگ زدیم اورژانس. طبق عادت گفتیم فلانی ام‌اس دارد و قلبش درد می‌کند تمام شب بالا پایین‌مان کرده. گفت طبیعی است اگر اصرار دارید ماشین بفرستیم. اصرار داشتم و حتی کاملاً لباس پوشیده آماده رفتن بودم تا کارم با این رقاصک یکسره شود، اما تکنسین‌ها هم گفتند طبیعی است که و آناتومی و…Continue reading دلنوازان ناز نازان در رهند

زندگی با چشمان بسته

تهران که بودیم فکر می‌کردم اگر تبریز بودم حالم بدتر نمی‌شد. پاهایم را از دست  نمی‌دادم. دور و برم شلوغ بود و کمک می‌کردند دوباره سر پا بشوم. سر وقت می‌رفتم پیش دکترم، با کمک خانواده می‌رفتم استخر و هر جور شده جلوی این اتفاق تلخ را می‌گرفتیم. اما از وقتی آمدم تبریز، آن تنهایی‌های…Continue reading زندگی با چشمان بسته