در زمان مناظرات انتخاباتی ریاست‌جمهوری سال ۸۸ که کروبی و موسوی رقیب بودند، فاطمه حق‌وردیان که طرفدار موسوی بود در پستی جنجالی در فیسبوکش نوشته بود کروبی زمان تصدی ریاست بنیاد شهید پوست از سر همسران شهید می‌کنده است. تعریف می‌کرد که مادر و خاله‌اش را به زور سوار ماشین کرده بودند ببرند بنیاد و…Continue reading کروبی‌شون

سالهای اوج فیسبوک فاطمه حقوردیان فرزند شهید داوود حقوردیان با افتخار نتیجه یک نظرسنجی را در صفحه‌اش به اشتراک گذاشت: لائیک‌ترین شهر ایران کجاست؟ جواب: رشت.‌ فاطمه نوشت ما اینیم.‌ حداقل ده دوازده سال از آن نظرسنجی می‌گذرد و رشت تنها جایی بود که در روزهای ابتدایی اغتشاشات عجیب‌ترین هنجارشکنی‌ها را به نمایش گذاشت. از…Continue reading چرا رشت؟

همان سالهای ۸۶ به بعد بود فکر کنم که بحث افزونه فیدخوان به وبلاگها باب شد. کلمه فید برایم خیلی جلب توجه کرد. خوراک. خوراک ذهن و فکر. آیا عمداً از این کلمه اسفاده کرده بودند؟ صد البته. آیا خداوند عمداً از کلمه طعام استفاده کرده است؟ هزاران البته. من و مرضیه از فیسبوک آشنا…Continue reading فلینظر الانسان إلی طعامه*

آن سال که سردار سلیمانی شهید شد و مردم برای تشییع پیکرش قیام کردند، سجاد محمدیان از نخبگان دانشگاه شریف که صد البته آلمان زندگی می‌کند در فیسبوک آنها را حیوان نامید و چند نفری که در اثر ریزش لوله‌های داربستی به رحمت خدا رفتند را دارای خوی حیوانی دانست. اما وحوشی که می‌ریزند و…Continue reading فی بطونهم ناراً

حامد اسماعیلیون را از سال ۸۶ می‌شناسم. زمانی‌که به عنوان دندانپزشک در جنوب تهران مطب داشت و وبلاگ گمشده در بزرگراه را می‌نوشت. آن‌موقع کسی او را نمی‌شناخت. هنوز از وزارت ارشاد جمهوری اسلامی ایران مجوز چاپ کتاب نگرفته بود و جایزه گلشیری را نبرده بود. از سال ۸۸، تئوری رأی روشنفکر و نخبه را…Continue reading گمشده در بزرگراه

دو روز پیش این را از آقای غلامی‌فرد خواندم. بالطبع مشخص است مخاطبش کیست. دیگر در این چند وقت آنقدر سایه و معروفی دیدم حالم بد می‌شود. این همه دوست و طرفدار؟ سال ۸۷ وقتی در پستی نوشتم که «سوسن جعفری مُرد» چونان هنگامه‌ای به پا شد که تصورش را نمی‌کردم. کسانی از خواندن پیام…Continue reading مرگ من روزی فرا خواهد رسید

چند روز پیش فیلم سینمایی موقعیت مهدی اثر حجازی‌فر را تماشا کردیم. آقای مسعود دیانی در اینستاگرام نوشته بودند مقبولشان نیفتاده و من با یک داوری پیشین تماشا می‌کردم. البته همین فیلمنامه را با همین متن و دیالوگها هالیوود می‌ساخت، چی که می‌ساخت. مثلاً همان صحنه که سرباز گفت که چرا مهمات را‌ نرسانده به…Continue reading موقعیت داوود