از نوشتههای دو روز گذشته وبلاگهایی که در فیدلی دنبال میکنم نمیشود دل کَند. آنقدر شیرین و پر استعاره هستند یا انگار از زبان تو نوشته شده باشند. مثلاً خاله آذر دو تا پست نوشته یکی از یکی دلبر. پست پاییز دریای بندر انزلی را اینطور شروع کرده: «بیستودو یا بیستوسه ساله بودم، همراه پدر…Continue reading کاشی ۲۱ بنبست خیام
برچسب: وبلاگ
نازکی خیال کجا، نازکی جلد کجا؟
پهلوی چپم بعد از مدتها مداقّه، با خودش گفت بیعرضگی تا کی؟ نه قُر میشوی نه میسوزی تاول بزنی، نشاندار شوی. هیچ شده در وبلاگش از تو بنویسد؟ لذا خیلی پیچیده و شگفتانگیز ناگهان تاول زد. با همین فرمان پیش به سوی فتوحات جدید!
خواستم دستاورد عظیم رو به صورتیا هم تهنیتی گفته باشم
آلوچه خانوم نوشته: «یک سال گذشته از اون توئیتهایی که تعریف میکردند در وزرا چه اتفاقی افتاده. دخترکی که زمین افتاد، خیلی طول کشید تا نگاهش کنن مجبور شن به دادش برسن که چرا همونطور افتاده و تکون نمیخوره؟ اینکه چهقدر گذشت تا زمین افتادنش رو جدی بگیرن و اورژانس خبر کنن. توئیتهای گنگ و…Continue reading خواستم دستاورد عظیم رو به صورتیا هم تهنیتی گفته باشم
نشد یه قصری بسازم پنجرههاش آبی باشن*
اول اینکه یکپزشک خودش را باسابقهترین وبلاگ فعال فارسی از سال ۱۳۸۴ معرفی کرده. خیلی به تریج قبای من برخورده. از سال ۱۳۸۲ دارم مینویسم فعال و پر انرژی ماشاالله، دو سال بیشتر. اگر ایران خارجه بود رسماً ازش شکایت میکردم پول خرید یک باب منزل را میکشیدم از حلقومش بیرون. حیف که ایران است…Continue reading نشد یه قصری بسازم پنجرههاش آبی باشن*
از اسلاف
اولینبار اینجا با خواندن خاطرات سفر اربعین سال گذشته آقای قنادیان به ذهنم خطور کرد و نوشتم ذیل پست که یاد حسین پناهی افتادم در فیلم روز واقعه. در روز واقعه، عبدالله در مسیر کربلا رسید به کوهی که بتهای شکسته جمع شده بود. مردی با بازی مرحوم حسین پناهی نازنین با سبدی از سنگریزه…Continue reading از اسلاف
بنشینی ناخن بکشی به زخم کهنه انگار
صبح هانیه آمد پیش من تا امیر و شوهرش بروند دنبال وام ودیعه مسکن. ضمانت مرا قبول کردند و امیر که از من وکالت دارد، جای من رفت. گرفتند؟ نه. رئیس بانک گفته میتواند جای من امضا کند ولی کارمند گفته رئیس عجله داشت برود دقت لازم را مبذول نکرده فلذا خودش بیاید. فقط همین؟…Continue reading بنشینی ناخن بکشی به زخم کهنه انگار
رهایی تراپی
لاله منصف مدتی است که مشغول خوشگذرانی ببخشید تراپی است: «چند روزی که دوبرا هستیم، کسی جز در دریاچه «حمام» نمیکند. ریچوال دوبرا این است که مظاهر شهرنشینی و اجبار را کنار بگذاریم. حمام تعطیل، لباس تعطیل، غذای که روی آتش نشود، تعطیل، خواب روی جای نرم تعطیل، مظاهر مدرنیته تعطیل، تلفن و اینترنت و از…Continue reading رهایی تراپی