یکشنبه عصر صدیقه، دوست و همکارم زنگ زده بود. مقداری که در توانم بود حرف زدیم. بعد از خداحافظی من صدای امیر را شنیدم که گویا داشت خواب بد میدید، چندین بار صدایش زدم تا بیدار شود. بعد دستی در سمتی دیگر بالا رفت انگار که کش و قوس بدهد به تنش. همان لحظه صدای…Continue reading دردسرهای عظیم
برچسب: ترس
به خدایی که دانه را شکافت
گریزی که از پیِ آن برگشتن، و گردشی که به دنبال آن حمله است شما را سخت نیاید حقّ شمشیرها را ادا کنید، پهلوی دشمن را به خاک رسانید، نفوس خود را برای زدن نیزه کاری، و ضربت شدید شمشیر تشویق کنید، صداها را در سینه خاموش نمایید، که برای دور کردن ترس و بددلی…Continue reading به خدایی که دانه را شکافت
سالی که خون تو رگها نیست مثلاً
چه خبر است مگر در این سال؟
با درج در پرونده
دیروز صبح، از آزمایشگاه حیات آمدند برای خونگیری. دختر جوان میان خون گرفتن از فاصله بسیار نزدیک نگاهم میکرد و من سرد شده بودم از ترس مسخره سوزن که گرما را حس کردم. نگاهش کردم لبخندش از دهان پخش شد به چشمهای قشنگش و تابید. به مسئولشان پیام دادم «خانمی که آمد مثل خودتون ماه…Continue reading با درج در پرونده
کارزار فتنۀ صورتیهاست
شامیان سنگدل و اوباشند! و بردگانی فرومایه، که از هرطرف جمع شده، و از دستههای گوناگون اختیار شدهاند، از آنانی هستند که شایسته است دین و ادب را آموزششان دهند، و یادشان داده و تربیتشان کنند و بر آنان قیّم گذاشته و دستشان را بگیرند. نه از مهاجرینند نه از انصار، و نه از آنان…Continue reading کارزار فتنۀ صورتیهاست
هاروتیم یا ماروت؟
بندگان خدا، شما را به تقوای الهی سفارش میکنم، تقوایی که حقّ خداوند بر شماست، و باعث حق شما بر خدا هم هست، برای دریافت تقوا از خدا کمک بخواهید،و از تقوا برای گریز از عذاب خداوند مدد گیرید، که قطعاً امروز تقوا سپر از بلا، و فردا راه بهشت الهی است، جادّهاش روشن و پویندهاش سودبر،…Continue reading هاروتیم یا ماروت؟
عالم محضر خداست
حقیقت حضور خداوند در همه جا، به نحوی جالب و روشن در اندرزی که ربان یوحانان بن زکای در بستر مرگ به شاگردان خود داد، بیان شده است. او به آنها چنین گفت: «آرزومندم مشیت الهی بر این تعلق گیرد که شما از خداوند به همان اندازه بترسید که از انسان تشکیل شده از گوشت…Continue reading عالم محضر خداست