وقتی امیر ظرف را گذاشت کنارم، قبل از اینکه بخورم، با همین شکل و شمایلش رفته بودم سالهای آخر دهه ۶۰، زیر سقف سبزی که پدر ساخته بود از ساقههای استخوانی درختهای تاک. ظهر جمعه حیاط خانه پدری. پایین نردبان ایستادم به تماشای پدر که خوشههای سوگلی را داخل کیسههای توری که مادر دوخته بود…Continue reading که این مستی که من دارم نه کار آب انگور است*
برچسب: داداش بزرگه
خودکشی چقد زیاد شده
به نظرتان خودکشی اعضای رده بالای سازمان منافقین را داخل آمار مردم ایران حساب میکنند؟ آیا خودکشیها هم مثل عقد و طلاقها و هسترکتومی زنهایشان ایدئولوژیک است؟ بچه بودم در روزنامه و مجلههای قدیمی کتابخانه داداشم پر بود از آرسینیک. نوشته بود برای جلوگیری از تجاوز در زندانهای ساواک آرسینیک میخوردند. سالهاست میگویند در زندانهای…Continue reading خودکشی چقد زیاد شده
بچههای مدرسه والت نمیدانم چندم
سال پنجم ابتدایی مدرسه شهید زمردی بودم. یکی از همکلاسیهایم آل آصف بود و دیگری آل ارشاد. اولی زرنگ بود دومی سرتق. عین دخترهای الآن بود، کی؟ سال ۶۷-۶۸. یکروز توی حیاط چند تایی کتاب داستان پهن کرد روی زمین، برای فروش. گفت مال خودش هستند. من داستان جوجه اردک زشت دو زبانه را برداشتم.…Continue reading بچههای مدرسه والت نمیدانم چندم
یک جلوش تا بینهایت صفرها
این بروشور تبلیغی کلاسهای جریانشناسی آقای دکتر زادبر است. داشتم نگاهش میکردم متوجه عکس دکتر شریعتی شدم. جای قشنگی دادند بهش. امروز قصد داشتم از این «قوچعلی» که زیاد تکرارش میکنم بنویسم که اینطور پیش رفت. در کتابخانه برادرم کتابهای زیادی برای سن کودک و نوجوان بود که خواندن را با آنها شروع کردم که…Continue reading یک جلوش تا بینهایت صفرها
از نودهای دور
۱- آقای عماد داوری دولتآبادی مورخ است و در ایتا کانال دارد. در ذیل مطلبی که برای پیدا کردن زاد و رود کسی که خیلی سال پیش درگذشته چه میکنند نوشته بود، این عکس را گذاشته. البته اسم روزنامه را ننوشته ولی گویا تبلیغ برای سال ۱۳۱۱ است. نود سال پیش. ۲- یاد امید حسینی…Continue reading از نودهای دور
فرح پهلوی نگران میدان ژالههاست؟
آذرماه ۸۰، به اصرار دفتر پرستاری بیمارستانمان، همراه داداش بزرگه و همسر و دخترش رفتیم تهران پیش آقای دکتر نجاران. میگفتند حتماً تشخیص اماس اشتباه بوده برو دکتر نجاران هم ویزیتت کند. دکتر نجاران هم آب پاکی را ریخت روی دستمان. القصه در منزل اقوام زنداداشم ماندیم. برای گذران وقت آلبوم عکس تماشا کردیم. در…Continue reading فرح پهلوی نگران میدان ژالههاست؟
پارازیت
۱. شش سال، شاید هم پنج سال پیش، واگویههایی از گفتگوی احسان نراقی و اسماعیل خویی را از وبلاگم کپی کردم و فرستادم برای کانال تلگرامی آب و آتش. آقای دژاکام گلایه محکمی کرد که مچش درد گرفته تا متن ارسالی مرا ویرایش کند. گفتم عین کتاب بوده، آقای دژاکام سفت گفت امکان ندارد. تبریز…Continue reading پارازیت