سالها پیش عاشق مردی شدم که قبل از اینکه همدیگر را دیده باشیم، نگرانم میشد. هر حادثهای برایم رخ میداد حس میکرد. چند روز پیش پرسیدم آیا واقعی بود؟ چطوری بود؟ گفت تپش قلب میگرفتم. پرسیدم الآن هم؟ گفت «تا برم جایی برگردم پدرم در میاد.» *عرضه کردم دو جهان بر دل کارافتاده بجز از…Continue reading عرضه کردم دو جهان بر دل کارافتاده*
برچسب: سالها پیش
دوری از یار بلاییست که من میدانم
سالها پیش عاشق مردی شدم که وقتی درِ گیر کردهٔ دستشوییِ معلولینِ پارکِ شاهگلیِ تبریز را برایم باز کرد قبل از اینکه از در خارج شوم لبهایم را بوسیده بود.
درقلب کوچک من تو چقدر فراوانی*
سالها پیش عاشق مردی شدم که سوار تاکسی شد، جیبهایش را خالی کرد و به راننده گفت اندازه این پول مرا در شهر بگردان. شاهین بوستانی*
یوسفی چون تو سزاوار چنین زندان نیست*
سالها پیش عاشق مردی شدم که توی پارکها مینشست و روی کاغذها با خط زیبا مینوشت و رهایشان میکرد. *ااوحدی مراغهای