ذکر عنقا

ای تولّای تو نقش دل و جان یا مولا(ع) برْکت گردش روزان و شبان یا مولا(ع) نام تو زمزمۀ کون و مکان یا مولا(ع) عشق تو حاصلم از هر دو جهان یا مولا(ع) «ها عَلیٌ بشرٌ کَیفَ بَشَر» می‌گویم ربُّهُ فیهِ تَجَلّی وَ ظَهَر» می‌گویم ۱ ▫️ کعبه گر شمع شد و خلق جهان پروانه…Continue reading ذکر عنقا

دلم پر است از آنان که اسوه می‌سازند

غذای نذری و شربت؟ چه گفت مردک پست؟ گدای اجنبی افسار خود چگونه گسست؟ زبان الکن این لات، ازچه لال نشد؟ میان دست‌ پلیدش قلم چرا نشکست؟ دهن‌کجی به شهیدان و ادعای شعور؟ مجیزگویی خصم و به خلق، ضربت شست؟ کسی که نان سگان می‌خورد چه می‌فهمد؟ غذا و شربت نذری نشانه‌ی شرف است حرام‌خوار…Continue reading دلم پر است از آنان که اسوه می‌سازند

همه‌اش فرق می‌کند

اصلاً حسین جنس غمش فرق می‌کند این راه عشق پیچ و خمش فرق می‌کند اینجا گدا همیشه طلبکار می‌شود اینجا که آمدی کرمش فرق می‌کند شاعر شدم برای سرودن برایشان این خانواده، محتشمش فرق می‌کند «صد مرده زنده می‌شود از ذکر یا حسین» عیسای خانواده دمش فرق می‌کند از نوع ویژگی دعا زیر قبه‌اش معلوم…Continue reading همه‌اش فرق می‌کند

ادبیات شیرین شکّرین

اینها را امروز دیدم گفتم شیرین کنیم کاممان را: آن زمان هم نرگس جان را دسته بسته می‌کردند خدا. دلم رفت که.   یاد گوهر و زرهایی افتادم که حواسم جمع نبود بچینم. رسول اکرم می‌فرماید برگرفتن سنگ از مسیر رفت و آمد مردم هم صدقه است. و صدقه قبل از رسیدن به دست مستمند…Continue reading ادبیات شیرین شکّرین

بند زلفت

باز گفتم تو صیادی و من آهوی دشتم تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم ‌ (فریدون مشیری:کوچه)‌   خونش به تیغ حسرت یارب حلال بادا صیدی که از کمندت، آزاد رفته باشد ‌ (حزین لاهیجی*)‌