باطل‌السحر دلتنگی‌ام کجاست؟

** دیروز صبح همسر برادرم لطف کرد و مهربانی و آمد ما را بُرد سر خاک عزیزانم. روی قبر مرتفع کنار قبر مادر پتو پهن کردیم و دراز کشیدم. پایین پای قبر پدرم زیر درختچه یک فروند دعا/سحر/جادو جنبل یافتیم. تا من بگویم بازش نکن امیر پوشش پارچه‌اش را باز کرده بود، روی کاغذ چسب…Continue reading باطل‌السحر دلتنگی‌ام کجاست؟

صدقات

موقع اسباب‌کشی، خواهرم گفت کسی می‌آید کلاس نهج‌البلاغه پول ندارد کتاب بخرد. چند روز بعد که آمد نهج‌البلاغه‌ام را دادم ببرد برای آن خانم احسان در حق پدر و مادرم و مادربزرگم و خواهر مرحومم. که چی؟ دیشب خوابم نبرد تا پنج صبح که دیگر بیهوش شدم. شش‌ونیم که بیدار شدم خواب شیرینی دیده بودم.…Continue reading صدقات

باز نوشتن‌م آرزوست …

همه چیز از خواستگاری قهرمان خان شروع شد. سکینه را به عقدِ سلمان درآورده بودند و فاطمه به دنیا آمده بود که کَل قهرمان خان از بلندی پرت شد و سرش را قبل اینکه گوشت‌ش حرام شود بریدند. قهرمان خان بد آورد و روستا زیر و رو شد. کبلایی با چند مرد دیگر توی غار حبس شدند و سلمان…Continue reading باز نوشتن‌م آرزوست …