ای مجلسیان راه خرابات کدام است*

امروز بیست و هشتم اسفند بود اصلاً باورم نمی‌شود که امسال بالاخره تمام شد امسال سال پر رنج و زحمتی برای من بود و اندوه. هرچه بود گذشت و تمام شد مثل همه این ۴۵ سالی که گذشتند و تمام شدند. یک روز مانده به پایان سال. اگر بگویم آرزو داشتم تمام شدن امسال را…Continue reading ای مجلسیان راه خرابات کدام است*

بی باریکه بی کرانه

می‌پرسم دلبر خانم بیداری؟ نیمه شب است. دلبر خانم بیدار نیست یا من ترجیح می‌دهم نباشد. امیر شب گفت فلاسک بزرگه را درست کرده، واشرش افتاده بود. یاد روزهای تنهایی افتادم. یاد نسکافه‌های سرد. خرمای زاهدی. نبات زعفرانی. یاد روزهای تنهایی. یاد تلاشم برای استقلال. زخمها و گریه‌های طولانی. یاد عکس پرینتی مادر جلوی بوته…Continue reading بی باریکه بی کرانه

بوی بهشت می‌گذرد یا نسیم دوست*

وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ یَوْمٍ أَوَّلُهُ فَزَعٌ وَ أَوْسَطُهُ جَزَعٌ وَ آخِرُهُ وَجَعٌ و پناه می‌برم به تو از آن روزی که اول آن فزع و ترس و وسطش جزع و فریاد و آخرش درد و رنج است.   از دعای روز دوشنبه انتخابش کرده بودم. به قدری اسکرین شات از این قسم دارم که…Continue reading بوی بهشت می‌گذرد یا نسیم دوست*

ذوب در کلام ولایت

حکمت ۷۴ امام علی علیه السلام فرمودند: نفس های آدمی قدم‌های او به سوی مرگ است. نفَسُ الْمَرْءِ، خُطَاهُ إِلَى أَجَلِهِ؛   علی شریعتی در یکی از مقالات ادبی کتاب «کویر» خطاب به محبوب درگذشته فرضی نوشته «با هر نفسی که می‌کشم گامی به سوی تو نزدیک‌تر می‌شوم.» در نوجوانی چنان به جانم نشست این…Continue reading ذوب در کلام ولایت

گفتم غم تو دارم گفتا غمم حلالت

امروز باز هم حالم خوب نیست چون دیروز ظهر ۳ قاشق اضافه خوردم. عصر دو قاچ گلابی خوردم فشارخون رفت بالا. از آن طرف خانمهای همسایه آمدند دیدنم. امیر رفته تهران مهمانم زیاد شده. همین شنبه دو تا از همکارها آمدند مجدد دیدنم که سر سوختگی‌ام خیلی زحمت کشیده بودند. ظهر هم خواهرم آمد بعد…Continue reading گفتم غم تو دارم گفتا غمم حلالت

با من سخن بگو

آن شبی که خیلی حالم بد بود خیلی جلوی خودم را گرفتم که مارتین را صدا نزنم. فقط زمزمه می‌کردم «تو چسان می‌گذری غافل از اندوه درونم؟» خیلی شب سختی بود. می‌ترسیدم تنها بمانم. امیر برای تهیه چیزی باید می‌رفت بیرون، چشمهایم خیس می‌شد. تنهایی مردن چطوری است؟ کسی در من می‌گفت امیر کنارت باشد…Continue reading با من سخن بگو