سقفهای تشریعات

چند روز پیش تصاویری از مکشفه‌ها با پوشش ناهنجار در صحن‌های حرم امام رضا علیه‌السلام پخش شد که حتی جلوی کیوسک پلیس هم ایستاده بودند و گشت و گذار نموده بودند. یاد ماه رمضان سال ۹۵ افتادم که بعد از ۵ سال به لطف سازمان بازنشستگی با امیر رفتیم مشهد. سه روزی که آنجا بودیم…Continue reading سقفهای تشریعات

پیکان نیکنامی

دیشب گوشی جدید یادآوری کرد سال ۹۰، آبانش مشهد بودی. فکر نمی‌کردم گوشی جدید عکس را از اندرون پرونده‌های تحت گوگل بکشد بیرون برای خودشیرینی، ولی کرد. قبلترش آقای سلیمانپور عزیز پیام جمعی فرستاد که یادتانم پیش امام رئوف علیه‌السلام. بعد این عکس. از آخرین عکسهای ایستاده‌ام کنار امیر. سعی می‌کنم به قشنگی‌اش فکر کنم…Continue reading پیکان نیکنامی

آنان‌که رفته‌اند را به یاد آوریم

همین ایام عزاداری دهه آخر صفر بود که محمد رسول دوست محمدی در گیر و داری که قمه‌کش‌های جنبش فواحش قصد آتش زدن موکب عزاداری امام رضا(ع) را داشتند، در خیابان آبکوه مشهد به ضرب چاقو به شهادت رسید. ضارب را دستگیر کردند اما نشنیدم دادگاهی برگزار شد؟ چه شد؟ یا شاید…  

گفت به امام رضا از طرفت گفتم سلام آقا

شنیدید انگار خواب بود؟ خواهر ساکن روستایم صبح زود مثل خواب آمد چند دقیقه‌ای ننشست از بس جعفری است و رفت. وقتی گفت باید سریع برود گریه کردم. خیلی گریه کردم. یکی در من گفت پشت سر مسافر گریه نکن. مسافر مشهدم سریع آمد عین یک خواب و رفت. انگار که خواب باشد.‌  

نفاق از کفر بدتر است.

ماه رمضان ۹۵ بعد از سالها رفتیم مشهد. با تور سازمان بازنشستگی رفتیم. خیلی اتفاقی بعد از سالها بازنشستگی فهمیده بودم چنین امکاناتی هست و من رایگان و امیر با نصف هزینه رفتیم. با کلی حسرت و آرزو. اما نگذاشتند وارد قسمت مردانه شویم و بروم زیارت ضریح. گفتند خانم آمدی ثواب کنی بروی سمت…Continue reading نفاق از کفر بدتر است.

مشهد برفی

سال نود، آبان همراه خانواده امیر و مادرم و تسبیح رفتیم مشهد. به محض رسیدن ما برف و بوران شد تا دم خروج ما از مشهد. یادم هست تسبیح تا وارد حرم شدیم گفت آقا را در هوای برفی ندیده بودیم که دیدیم. آخرین زیارت مادرم شد.‌ عکس را که دیدم پرت شدم به یازده…Continue reading مشهد برفی

پیشامد است دیگر

شبی که دانیال و حسین عزیز را در مشهد گلو بریدند، مردم مشهد رفتند مقتل شهدا و سرود سلام فرمانده را اجرا کردند. دست خودم نیست. یاد آمنه اسماعیلی و زینب ناصری افتادم. خیلی از سرود شاکی بودند/هستند. خصوصاً خانم اسماعیلی که معلم ادبیات هم هست، با روشهای بسیار علمی و دندان‌شکنانه حتی به وزن…Continue reading پیشامد است دیگر