تهران من حراج

دو تا از دنبال‌کننده-شونده‌هایم در اینستاگرام _ بازی کثیفی است، اینکه همه از دم در فیسبوک »دوست» بودند و اینجا فقط «دنباله‌رو» _  آخرین شات از شهری که ترکش می‌کردند را منتشر کردند. من از تهرانی که ترک کردم عکسی نکرفتم. تهران هرگز با من مهربان نبود، عاشقانه‌هایم را می‌دزدد. شادی‌هایم را تلخ می‌کند. از…Continue reading تهران من حراج

کتابی که باید هر انسانی بخواند: چهار میثاق

«اگر دین‌دار نیستید حداقل آزاده باشید!» این جمله‌ی معروف امام حسین (ع) در روز عاشوراست. سال‌هاست این جمله ذهن مرا درگیر کرده است. مراد امام از «آزاده» و آزادی چیست؟ که مسلماً مراد خدا هم هست. اکثر اوقات فکر می‌کردم و فکرم به یقین نمی‌انجامید تا اینکه مهسای عزیزم این کتاب ارزشمند را نه برای…Continue reading کتابی که باید هر انسانی بخواند: چهار میثاق

عشق و مرگ دو یار جدایی ناپذیرند؟*

چند شب پیش که مهسا و همسرش مهمان ما بودند صحبت از گرمی و سردی مزاج به میان آمد و من از علاقه‌ام در برحه‌ی زمانی خاصی گفتم به فلان غذاها که سردی بودند ولی برای مثال گوجه سبز و ترشیجات طبیعی را دوست نداشتم و ندارم. مقداد گفت شما در کودکی تمایل به مرگ…Continue reading عشق و مرگ دو یار جدایی ناپذیرند؟*

به مینای ۲۲ ساله!

خوب! این دخترک مو آبی اولین عروسک نمدی من است. البته یک آویز است ولی چون خیلی خانم است عروسک می‌باشد. سخت بود؟ نه. البته با دستان کم جان من که مدت‌های مدید است گلدوزی نکرده است و دست چپم که قدرت چندانی ندارد سخت گذشت. دو روز تقریباً وقت گذاشتم تا تمام شود. دخترک…Continue reading به مینای ۲۲ ساله!

از دوستانِ خوب من!

*مهسا از خوانندگانِ چندین ساله‌ی وبلاگِ من است. ولی تماس نزدیک‌مان از اسفند پارسال به گمانم شروع شد. بعد هر چه قرار می‌گذاشتیم برای دیدار احتمالی به خاطر مسائل تلخ و شیرینی به هم می‌خورد. تا اینکه دو سه هفته پیش کامنتِ خصوصی‌اش کلی خوشحالم کرد که عروس شده بود. دیگر دیدارمان جدی شده بود.…Continue reading از دوستانِ خوب من!